وقتی به خانه برگشتم يادداشتی از او ديدم که برای هميشه خداحافظی کرده بود…
حتي به الهه گفتم اگر دوست داري مي توانم کاري برايت پيدا کنم اما او معتقد بود نبايد از مدرک دانشگاهي اش براي هر کاري استفاده کند و در واقع توقع داشت در يک اداره يا سازمان استخدام شود.
الهه بالاخره راضي شد براي تغيير روحيه در يک باشگاه ورزشي بانوان ثبت نام کند و روزي چند ساعت از خانه بيرون برود.
حدود ۲ ماه گذشت و من متوجه تغييراتي در رفتار، گفتار و حتي لباس پوشيدن و نوع آرايش همسرم شدم.
اين موضوع مرا نگران کرده بود و با اندکي تحقيق فهميدم او با خانمي در باشگاه آشنا شده که گويا وضعيت اجتماعي و رفتاري خوبي ندارد.
خيلي سعي کردم همسرم را از رفت و آمد با اين زن غريبه دور کنم اما موفق نشدم.
آن ها هر روز با هم به بازار مي رفتند.
پس از چند وقت از آغاز دوستی آنها مدير باشگاه با من تماس گرفت و گفت اين زن جوان با پسري رابطه مخفيانه دارد و به صلاح نيست همسرتان اين قدر با او صميمي بشود.
با روشن شدن اين واقعيت الهه را تهديد کردم اگر از آن زن فاصله نگيرد طلاقش مي دهم.
متأسفانه همسرم در برابر اين تهديد مقاومت نشان داد و چند روز قبل که از سر کار به خانه برگشتم يادداشتي از او ديدم که براي هميشه خداحافظي کرده بود.
بلافاصله خودم را به باشگاه ورزشي رساندم و با تحقيق از مدير باشگاه فهميدم همسرم به همراه آن زن ناشناس و پسري جوان از شهرستان به سمت مشهد فرار کرده اند و گويا قصد دارند به طور قاچاقي از کشور خارج شوند.
با عجله فرزندم را از مهد کودک به خانه پدرم بردم و هر طور که بود خودم را به مشهد رساندم.
چند روز گذشت اما هيچ ردي از آن ها پيدا نکردم.
در حالي که نااميد شده بودم و مي خواستم به شهر خودمان برگردم به طور اتفاقي الهه و آن زن و مرد را در خياباني شلوغ ديدم.
جلو رفتم و مي خواستم با همسرم صحبت کنم که آن زن شيطان صفت با داد و فرياد و درخواست کمک کرد و ادعا کرد براي آن ها ايجاد مزاحمت کرده ام.
من با شاهدان صحنه درگير شدم و پليس همسرم و اين زن و مرد ناشناس را دستگیر کرد…
کلمات کلیدی : داستان خیانت زن به شوهر , داستان خیانت همسر , داستان دوستی های غلط , داستان واقعی , داستان واقعی ازدواج , داستان واقعی زن و شوهر , داستان واقعی زناشویی , روایت واقعی ازدواج , روایت واقعی زندگی , ماجرای واقعی ازدواج , ماجرای واقعی زن و شوهر , واقعیات ازدواج , واقعیات زندگی مشترک , واقعیت زندگی
ارسال نظر