بی احترامی به همسر

  • همسرم مرد بد دهنیه
    • پرسش:
      من خانومی 25 ساله هستم.مشکلم با همسرم بد دهن بودنه ایشون هست و اینکه عصبی هست و تو دعواها کنترل زبان خودشو نسبت به عزیزترینشم نداره.میخواستم  بپرسم  در این رابطه باید چیکار کنم.دیگه دارم به جدایی فکر میکنم که برام سخت هم هست.من نزدیک 3 سال عقد بودم و  الان 8 ماه هست که عروسی کردیم.ممنون میشم راهنمایی کنید.
       
      پاسخ:

      به شما مخاطب محترم بايد بگويم که هيچ فردي ذاتا ناسزاگو و بد دهان به دنیا نیامده، يعني مشکل همسر شما يک مشکل اکتسابي و آموخته شده از محیط اطراف است. البته افرادي که هيجان خشم و احساس تهديد را در دوران زندگی خود بيشتر تجربه کرده اند، به طور طبيعي بيشتر در معرض آموختن و یادگیری چنين رفتارهاي اشتباهي قرار دارند؛ اما فردي وجود ندارد که درباره وي بتوان گفت بد دهان است و هيچ کاري هم نمي شود کرد! در پيام تان اطلاعات زيادي از شما و همسرتان داده نشده است با اين حال در ادامه توصيه هاي کلي را در اين باره مطرح خواهم کرد.

      دلايل بد دهاني هاي همسرتان را کشف کنيد

      همسر شما اين عادت بد دهاني را از ديگران آموخته است.
      شايد در محيط خانه پدري او، در محيط تحصيلي يا در بين دوستانش فرد يا افرادي وجود داشته اند که اين عادت را به همسر شما منتقل کرده اند.
      نکته اول در زمينه بددهاني و ناسزاگويي، نتايج اين رفتار است. فرد بددهان مي تواند به راحتي ديگران را تحت تاثير قرار دهد و بترساند.
      وي گاه با بددهاني خود را محق جلوه مي دهد و مزايايي کسب مي کند.
      از سوي ديگر برخي افراد با بددهاني و دشنام دادن احساس بزرگ شدن و بلوغ و برتری جوئی مي کنند.
      در برخي طبقات اجتماعي، مشاغل و گروه هاي خاص نيز استفاده از الفاظ زشت و بددهاني نشان دهنده عضويت فرد در آن گروه است و افرادي که در چنين گروه ها و طبقاتي عضويت دارند اگر از الفاظ زشت رايج درگروه استفاده نکنند کم کم طرد مي شوند و کارشان پیش نمی رود..
      چند توصيه براي حل مشکل بد دهاني همسر

      1-تا جايي که در توان داريد از درگيري لفظي با همسرتان اجتناب کنيد.زمینه های درگیری و تعارض را پیدا کنید و قلق همسرتان را بدست آورید.ببینید وقتی چگونه عمل می کنید بد دهانی نمی کند در عین حال تعارض شما با ایشان در صفا و صمیمیت حل می شود.
      این قلق را بکار گیرید.

      2-هرگز مقابله به مثل نکنيد و بددهاني هاي وي را با کلمات نامناسب جواب ندهيد.
      دور از جان همسرتان ، اگر موجود گزنده ای نیش زد آیا عاقلانه است مقابله به مثل کنیم؟!

      3-در هر حال سعي کنيد متانت خود را در کلام و رفتار، حفظ و عفت کلام را در مقابل همسرتان رعايت کنيد.
      از تکنیک های شرمنده سازی استفاده کنید.

      4-گاهي در مواقع بددهاني همسرتان سکوت کنيد اما اگر با سکوت شما، او بيشتر عصبي مي شود و بددهاني مي کند، سکوت نکنيد بلکه به آرامي و مودبانه با روشی که آرام میشود با او محترمانه صحبت کنيد.

      5-در مواقعي که با همديگر خيلي خوب هستيد با آرامش و زبان خوش، به او بگوييد که جنبه هاي بسيار مثبت و ويژگي هاي اخلاقي خوبي دارد و حيف است که حرف هاي بد از دهانش خارج شود.

      6-سعی کنید در یک کارگاه غنی سازی زندگیزناشوئی شرکت کنید.
      سخنانی از بزرگان درباره بددهاني و تاثير حرف هاي زشت بر روان انسان ها براي او به شيوه مستقيم و غيرمستقيم بيان کنيد یا کتاب و سی دی در این خصوص با هم بخوانید و گوش دهید.

      7-در صورتي که همسرتان دوستان ناباب و بددهان دارد، سعي کنيد ارتباط او را با آن ها به روش هاي مختلف و با ذکاوت، کمتر و در نهايت قطع کنيد.

      8-اگر همسرتان با مشکلي مواجه شد با او همدردي کنيد تا احساس کند خود و کارهايش براي شما مهم است و براي جلب توجه شما نيازي به بددهاني نيست.

      9-از معجزه ابراز محبت و تکريم شخصيت همسرتان در خلوت و جمع غافل نشويد زيرا همه انسان ها دوستدار محبت هستند و حاضر نيستند به هر قيمتي خود را از چنين کانون آرامش بخشي محروم سازند.

      10-همسرتان را درک کنيد.

      تلاش کنيد تا با درک بيشتر او، اين مشکل را حل کنيد. می توانم حدس بزنم  همسرتان را خيلي دوست داريد از شما مي خواهم در مراحل حل مشکل همسرتان نااميد نشويد و در صورت نياز از يک مشاور خانواده متخصص کمک بگيريد.

      به تبعات طلاق بیندیشید تا فکر جدائی از ذهنتان خارج شود.فعلا روی جدائی متمرکز نشوید.

      منبع
  • با مردی شکاک، بدبین و بددهن عقد کردم
    • پرسش:

      خانم 20 ساله ساکن تهرانم.3ماهه عقد کردم و قبل از اونم 1 ماه صیغه محرمیت بودیم.همسرم در نیرو انتظامی کار میکنه و 24 سالشه.ب خاطر شغلش شکاک و بدبین و بددهن است. و بهونش هم کارشه که انقدر اتفاقات عجیب و بدی دیدم ک ب همه چیز شک دارم.توهین و تحقیر میکنه و به بهانه های مختلف قصد داره از  همین الان رابطه خودش و منو با خانوادم کمرنگ کنه.از نظر مالی ، فرهنگی ،تحصیلات خانواده ها و کلا از هر نظر من و خانوادم از او سرتریم.در طول عقد هم یکبار کتکم زد و توهین بدی فقط به خاطر شکش بهم کرد.اما من بخشیدمش و گذشتم. تا اینکه دوباره سر مسئله کوچکی دعوا راه انداخت. اینبار با او قهر کردم. اما باز هم قصدم اشتی بود اما او سر همین مسئله به من و خانواده هم توهین کرد.وبا پدرم خیلی بد حرف زد مادرش هم تماس گرفت و گفت این وصلت اشتباه بود.اصلا قصد نداره ک غرورشو بشکنه و به منزلمون بیاد و اشتی کنه. فقط به برادر بزرکم پیام فرستاده و گفته من هانی رو دوست دارم خواهش کرده ک برادرم نذاره قهر طولانی بشه !اما خودش با من اصلا خوب حرف نمیزنه !ما باهم رابطه زناشویی هم داشتیمو او از این مسئله سو استفاده میکنه و قبیحانه  پیام فرستاده که به خانوادم بگم که دختر نیستم و با بی ادبی به پدرم گفته ک اگه من طلاق بگیرم خراب میشم…..الان هم همه به من میگن ک باید جدا شم اما من نمیدونم باید چکار کنم موقعی که صیغه هم بودیم ب خاطر توهینها و تحقیرهاش قصدم جدایی بود اما با مشاور ک صحبت کردم ازم خواست که صبر کنم … اشتباهم این بود که اون موقع هیچ چیز را ب خانوادم نمیگفتم اما حالا ک در جریان مسائل هستن نظرشون رو جداییه…خود او هم گفته منو تو دادگاه میبینه و اونجا حرفاشو میزنه.اما در عین حال به بردرم پیام های دیگه ای میده .ایا با این اوصاف امیدی ب ادامه رابطه هست؟ایا این مرد غد ! تغییر خواهد کرد؟

      پاسخ:

      دوست عزیز،بسیار بسیار کم پیش امده که افراد از ان چیری که خودشون رو در دوره عقد و نامزدی نشون میدهند،بهتر شوند !!!!گاهی اوقات به خاطر عدم شناخت یکدیگر ،یا مسایل موقعیتی ،حتما با پیش رفتن رابطه و شناخت بیشتر همدیگر سوتفاهمات رابطه رفع خواهد شد،اما وقتی مسایل جدی و شخصیتی است و در یک مدت کوتاه ودر موقعیتهای مختلف بارها شاهد ان رفتارها هستید،احتمالا امید به تغییر،امیدی واهی است.
      شاد و سلامت باشید.

      منبع

       

  • زندگی دوستم به خاطر اخلاق بد همسرش داره نابود میشه
    • پرسش:
      شخصی حدود 11 سال است ازدواج کرده و تا به حال سه بار تا پای طلاق پیش رفته است.(خانم 30 ساله و آقا 37 ساله) و علت جدایی انها خیانت آقا و دست بزن آقا و شکاک بودن دروغگویی و ….. الان حدود یک سال است که از هم جدا زندگی می کنند به علت خیانت خانم (در حد اس ام اس) و دعوا و کتک کاری و غیره آقا حاضر به طلاق دادن نیست و با اینکه محکوم شده همش در حال مغلطه می باشد و این اواخر بچه را بهانه کرده که خانم باز هم برگردد ولی در این یک سال آقا به روابط خود با دیگران ادامه داده والان گفته خانم برگردد و حدود 10 روز است از آقا بر نیست.

      این آقا هر روز یک حرف و هر روز یک تقاضا دارد یک روز طلاق با مهریه یک روز طلاق بدون مهریه و زندان یک روز توافق و یک روز بازگشت

      این خانم هم فوق العادع عصبی و پرخاشگر است.

      الان در فکر بازگشت است ولی باز می ترسد که همه چیز مثل قبل باشد و آقا تغییری نکند.

      در ضمن تمام خانواده خانم مخالف بازگشت ایشان هستند حتی با توجه به دردسرهایی که ایشان برای اطراف ایجاد کرده (ایشان از همه به خاطر شرایط خودش توئقع دارد چه مالی چه احساسی چه غیره و این واقعا برای همه مشکل ساز شده و همیشه دعوا و جر و بحث است)
       

      پاسخ:
      روابط این زوج دارای تنش های بسیار و چالش برانگيز است که شامل خیانت، زدوخورد فیزیکی، قهر و دعوا شک و بدبینی، دروغگویی درخواست طلاق و خیلی مسائل دیگر که هر یک نیاز به بررسی و راهکارهای انجام شدن از هر دو طرف دارد شما دوست محترم به عنوان اقوام و یا دوست این زوج به عنوان راهنما برای نجات زندگی آنها حتماً تشویقشان کنید در مجرای درست اقدام به حل مشکلاتشان کنند. موفق باشيد.
      منبع
  • عدم تفاهم با همسرم خسته‌ام کرده
    • پرسش:

      زنی 36 ساله هستم در 21 سالگی با یکی از همکلاسبهایم در دانشگاه که 7 سال از من بزرگتربود اشناشدم وازدواج کردم الان 13 سال از زندگی مشترکمان میگذرد ومن همواره در این مدت دراین فکر بودم که ازدواجم با این فرد اشتباه بود ولو اینکه من عاشق او بودم ورابطه ی ما بسیار عاشقانه بود اما در مسیر زندگی مشترک به این نکته رسیدم که ما به لحاظ فرهنگی باهم متفاوت هستیم من از این موضوع رنج میبرم وقتی می بینم تفاهم خیلی کمی با همسرم دارم واو خیلی راحت مرا تحقیر می کند وحتی در گذشته به خانواده ام فحاشی میکرد من اصولا ادم با اداب تری نسبت به وی هستم ولی ایشان بسیار بددهن و….هستند من بارها به طلاق فکر کردم ولی وقتی به پسر9 ساله ام فکر می کنم به بن بست میرسم نمیدانم باید چه کنم خیلی خسته شده ام دلم میخواست از این زندگی رها شوم زندگی که تمام شخصیت و سلامت روح مرا تحت تاشعاع قرار داد.

      پاسخ:

      دوست عزیزبه نظر شرایط  سختی را تحمل کرده اید واکنون توان شما کاهش پیدا کرده است.برای ایجاد ارتباط بهتر باهمسر ابتدا سعی درشناسایی  انتظارات هم داشته باشید. توجه به شکایتها شمارا غرق در جنگلی میکند که ازفرط زیادی درختها جنگل را نمیبینید!!! برای شروع این مسیر هربار درباره یک موضوع با همسرتان وارد گفتگو شوید.وبدون مورد انتقاد قراردادن ایشان حس واقعی خودتان وخواسته خودتان را عنوان کنید. بطور مثال: وقتی شما از این کلمه یا این رفتار استفاده کردید احساس غم زیادی(یاهراحساس واقعی دیگری که تجربه کرده اید) به من دست داد خواهش میکنم مرا با این اسم صدا کن. دقت کنید روی کلام من به سمت خودم بود نه طرف مقابل و خواسته قلبی ام را با جمله مثبت عنوان کردم نه فعل منفی.  درهنگام صحبت کردن از تکرار مشکلا ت وخطاهای گذشته اجتناب کنید  وازیک موضوع به موضوع دیگر نروید. هربار بعداز بیان خواسته تان شنونده خوبی باشید واجازه دهید همسرتان هم خواسته هایش را مطرح کند . سهم خود را در رخ دادن مشکلا ت بپذ یریم و تنها دنبال مقصر جلوه دادن هم نباشیم و….نکات بسیار ظریفی در رابطه زوجها باید مورد توجه قرار بگیرد که نیاز به آموزش وتمرین دارد. کتاب برای زوجها وقت زندگی بهتر رسیده است را مطالعه کنید ودر صورت امکان ازکمک یک روانشناس استفاده کنید. موفق باشید.

      منبع

  • همسرم خیلی دهن بین و دم دمی مزاج است
    • پرسش:

      یک زن31 ساله هستم وکارشناس حقوق ودارای 2 فرزندپسر 14و 5 ساله هستم همسرم بسیار دهن بین و دم دمی مزاج است و هر وقت شهرستان ونزد خانواده اش که اصلا بامن خوب نیستند میرود تقریبا هر دوهفته و نیز اکثر تعطیلات رسمی و اعیاد من و بچه هایم تنهاییم و او آنجاست و بسیار تحت تاثیر آنهاست و کاملا مرد سالار  است نسبت به بچه ها کوچکترین مسوولیتی را قبول نمیکند و واصلا با انها ارتباط بر قرار نمی کند و ضمنا دست بزن دارد و نیز محبت وتوجهی به خصوص در جمع به من نشان نمی دهد من خیلی احساس تنهایی میکنم طوری که آرزوی مرگ دارم . خیلی با او صحبت میکنم و هر کاری که اورا جلب کند انجام میدهم و خانه وفرزندانم و خودم را آراسته نگه میدارم ولی او بی محبت و بی مسوولیت هست و چشم چران  کمکم کنید

       

      پاسخ:

      دوست عزیز به علت اینکه کلی توضیح دادید و نوع برخورد و روابط شما با همسرتان بیشتر از این گفته نشده بنده هم صحت را بر روی گفته های شما گذاشته و کلی میگویم:
      اگر همسر شما از لحاظ عاطفی به خانواده‌اش وابسته است و باعث شده که شما احساس کنید نیازهای روحی و عاطفی شما تامین نمی‌شود حق دارید که از این وضعیت ناراحت باشید.
      وابستگی عاطفی زمانی نامطلوب و خطرناک می‌شود که روی عملکرد افراد تأثیر منفی بگذارد و استقلال، اظهارنظر و خلاقیت را از آن‌ها بگیرد.
      اگر همسر شما از لحاظ عاطفی به خانواده‌اش وابسته است و باعث شده که شما احساس کنید نیازهای روحی و عاطفی شما تامین نمی‌شود حق دارید که از این وضعیت ناراحت باشید.
      _ در ابتدا برای اینکه این مشکل را حل کنید به جای جبهه گیری سعی کنید به این نیاز همسرتان احترام بگذارید.
      _ سعی کنید رابطه عاطفی خود را با همسرتان بیشتر کنید و احساس صمیمیت بیشتری بین خودتان به وجود بیاورید.
      _ هنگامی که همسرتان به طور مستقل درباره موضوعی اظهار نظر می‌کند حتما وی را تحسین و تشویق کنید. اعتماد به نفس او را بالا ببرید.
      _ هیچ وقت به همسرتان پیشنهاد قطع ارتباط با خانواده‌اش را ندهید فراموش نکنید که این موضوع باعث موضع گیری و لجاجت بیشتر وی خواهد شد.
      _ همچنین تجربه وارد شدن در گروه‌های دوستی نیز یکی دیگر از مهارت‌هایی است که به مستقل شدن همسرتان کمک می‌کند.

       

      منبع

InstagramTelegrammaghalat