مشکلات دختران مجرد
-
تا الان نتونستم فردی مناسب برای ازدواج پیدا کنم
- پرسش:من دختری 29 ساله و دارای مدرک کارشناسی ارشد هستم و هنوز نتونستم فردی مناسب برای ازدواج پیدا کنم و در براقراری ارتباط با افراد جدید بسیار ضعیف هستم
خواستم راهنمایی کنید چطور و چه مکان هایی میشه با ادم های جدید برای ازدواج آشنا شد و ارتباط برقرار کرد و مشکل دیگر من این هست که در ابتدای آشنایی برای فرد مقابل بسیار جذاب هستم اما رفته رفته رابطه به سرعت از هم می پاشد.
پاسخ:
-
به خاطر خود ارضایی که در گذشته داشتم دارم افسردگی میگیرم
- پرسش:دختری 25 ساله هستم،حدود 10 سال و شاید بیشتر خودارضائی داشتم و دارم.الان افسردگی دارم، از لحاظ روانی داغونم،عصبی،ناامید،بی انگیزه و کسل.
درس نمیخونم و از خودم و کارام بیزارم چون مثبت نیستم.ترم نه دانشگاهم و فقط 20 واحد پاس کردم.
خیلی بدم،کمکم کنید.پاسخ:
-
مادرم نمیزارن مثل همسنهای خودم باشم
- پرسش:من دختري ٢٠ ساله هستم و دانشجو در خانواده اي نسبتن ازاد بزرگ شدم و ٧٠٪ ازادي ها رو دارم فقط من يه مشكل كوچيكي دارم ك داره اذيتم ميكنهمادرم نميگذارد به صورتم دست بزنم ميگه نيازي نداري اينجوري دخترونه تري تا موقعه ازدواجم ولي خب من ميخوام مثل هم سناي خودم باشم نميدونم چرا فقط رو اين يه مورد خيلي حساسه
من خودم خيلي سختمه لطفا يه راهكاري بدين مامانم راضي بشه
لطفا جواب سوالمو بدين خيلي سره اين موضوع گريه كردمپاسخ:
-
میترسم تا آخر عمرم تنها بمونم
- پرسش:29سالمه همیشه ازاینکه تااخرعمرتنها بمونم می ترسم بااینکه ازنظر تحصیلی و خانوادگی درمقطع خوبیم ولی موقعیت ازدواج برام پیش نیومده و هرروز ذهنم درگیرایندست هیچ چیز خوشحالم نمیکنه همه زندگیم خلاصه شده تو اینکه ازدواج کنم و احساس خلا توزندگیم. میکنم که بااقای دوست شدم و بعد دوسال ارتباط تلفنی جداشدیم روزای سختی داشتم مجدد بااقای دوست شدم بااینکه ایشون هم تو یه شهردیگه زندگی میکردن ولی همینکه باپیام وتلفنی درارتباط بودیم احساس تنهایی و خلا رونداشتم ایشون ازدواج کردن ومن رابطه اموقطع کردم ولی ازنظر روحی کلا بهم ریختم الان کل روز رو ساکتم زیاد بابقیه حرف نمیزنم همش فکرمیکنم اگه ازدواج کنم دیگه چیزی کم نیست خلاو حس بدی که نسبت به تنهایی دارم و ازیک طرف واهمه ای که واسه بالارفتن سنم دارم برطرف میشه لطفا کمکم کنیدپاسخ:
-
نمیتونم با جنس مخالف مجرد رفتار معقول و عادی داشته باشم
- پرسش:مشکلم اینه که نمی تونم با جنس مخالف که بدونم مجرد هستن رفتار معقول و عادی داشته باشم. حتی الان که سنم بالای 30 شده و قاعدتا باید این مسائل که مربوط به یک دختر 18- 20 ساله است برای من رفع شده باشه. با این رفتار عجیب و دور از انتظار حتی مواردی که می تونست به ازدواج ختم بشه از دست دادم. علی رغم خواستم اگه متوجه بشم کسی بهم توجه داره کاملا موقعیت خودم رو فراموش می کنم و عین یک دختر کم سن زیبا رفتار می کنم اما نمود بیرونی این حرکت که عقب کشیدن است بیشتر نشان دهنده غرور و بی علاقگی است. کاملا سرد و رسمی رفتار می کنم (البته فقط با او) و انتظار دارم طرف مقابل کاملا شیک مثل فیلم های کلاسیک درخواست ازدواج کنند که البته هیچوقت این اتفاق نمیفته. از این گذشته ممکنه این تغییر رفتار من برای اون فرد محسوس باشه و حمل بر بی علاقگی یا ناراحت شدن من از توجه ایشون باشه. بعضی ها می گن باید خودم هم حرکتی کنم و واکنشی نشون بدم ولی واقعا بلد نیستم و در اینجور مواقع حتی زبان بدنم هم از کار میفته. تنها این سوال برام باقی مونده که چرا با این که همش به خودم می گم اینبار دیگه فرار نمی کنم یک حرکتی می کنم باز وقتی موقعیتش پیش میاد نمی تونم و میگم دفعه بعد و به جای حاضر شدن، خیال پردازی می کنم که حاصلش اینه که واقعیت رو نمی بینم چه مثبت چه منفی.
خودم فکر می کنم دیگه معیاری برای رفتار خودم ندارم یا معیارهایی که داشتم به درد نمی خورن. برام سواله یک خانم که پایبند به مسائل مذهبی است وقتی تصور می کنه یک نفر که فرد مناسبی هست به او توجه نشون می ده چه کار باید انجام بده؟ آیا منتظر بمونه تا تقاضایی به صورت مستقیم و شفاف برای آشنایی بیشتر مطرح بشه و چقدر احتمال داره آقایون به این صورت عمل کنند؟
پاسخ:
-
سنم بالا رفته و برای ازدواجم نگرانم
- پرسش:دختری 27 ساله هستم با تحصیلات کارشناسی ارشد، تا کنون خواستگاران زیادی داشته ام که با شهامت بسیار آنها را رد کرده ام چرا که به یک ازدواج موفق فکر میکنم نه صرفا ازدواج، میدانم خانواده ام کمی نگران من هستند و تمایل به ازدواج من دارند البته این را مستقیما عنوان نمیکنند و حتی در مورد خواستگارانم هم تصمیم را به عهده خودم گذاشته اند و حتی در مواردی هم عنوان کرده اند که نه این مورد مناسبی نیست، الان هم خواستگاری دارم اخلاقش مورد پسند من است اما هیچ امتیاز خاصی ندارند و دانشجوی لیسانس هستند با یک شغل ساده آزاد و از لحاظ مالی بسیار ضعیف،تنها به این یک مورد نمیتوان اکتفا کرد، تمام دختران و پسران هم سن و سال من در فامیل و آشنایان ازدواج کرد ه اند ، گاهی حس بدی دارم و نگرانم در مورد سن ازدواج اگر چه کسانی را میشناسم که در 30 سالگی و یا بالاتر ازدواج کرده اند و ازدواج موفقی هم داشته اند، سن ازدواج چقدر مهمه و تا چه حدی از فاکتورهایی که برای ازدواج مهم است رو میتونه ندید بگیره و لطفا فاکتورهایی مهم برای ازدواج که به هیچ وجه نباید از آنها صرف نظر کرد را حتی زمانی که سن نگران کننده است بیان بفرمایید.
-
برای ازدواج دخترانم دلواپسم
پرسش:
من دوتادختردارم 27و26ساله هستن لیسانس روانشناسی ولیسانس کامپیوتراوایل خواستگار داشتن به دلایلی رد می کردن الان براشون انتخاب سخت شده وزیاد اهمیت نمی دن به این موضوع مدام نگران شون هستم هرکاریم می کنم از فکرشون بیرون بیام نمی تونم
پاسخ:
مادر مهربان دلواپسی شما برای ازدواج دخترانتان تا جاییکه آنها هر پیشنهاد ازدواج مناسبی را جواب رد بدهند بجاست ولی اگر دختران تحصیل کرده و بالغ شما با سنجش معیارهای مناسب برای ازدواج افرادی را که پیشنهاد دهنده به آنها هستند انتخاب نمیكنند بجا و عقلانی ست، خواهر خوبم ازدواج درست خیلی خوب و لازمه زندگی هر جوانی است ولی ازدواج نکردن بهتر از برخی از ازدواج های بد کردن است پس شما مادر عزیز به دور از نگرانی به فرزندانتان در داشتن انتخاب های صحیح و مناسب کمک فکری دهید و تشويش در این زمینه را از خودتون دور کنید به امید خدا آنها هم با درایت و همفکری شما میتوانند ازدواج خوبی داشته باشند.
-
از تنهایی و تجردم نگرانم
- پرسش:دختر۲۷ساله ای هستم.باتوجه به اینکه اطرافیان من همه ازدواج کردندومن هنوزنتونستم ازدواج کنم وبه ندرت خواستگاری داشتم نارحتم.نگرانم همیشه تنهابمانم.چکارکنم؟؟؟پاسخ:
-
تا الان نتونستم هیچکدوم از خواستگارهامو قبول کنم
- پرسش:دختری 40 ساله مجرد لیسانس و معلم هستم مشکلم اینه که تا کنون نتوانستم خواستگارهامو قبول کنم و مواردی که من میخام هم مشکل دارند . و الان هم که سن م بالا رفته . اضطراب هم دارم.ریشه یابی که میکنم بخشی از اون مربوط به دیر ازدواج کردن و ضعیف به نظر رسیدن و ترس از قضاوت دیگران هست . در ضمن چند وقتی از تنها بیرون رفتن و تنها ماندن در خانه دچار اضطراب میشم دارو هم مثل زلفت مصرف می کنم چندین سال هست که به شکل متناوب از اضطراب با موضوع های مختلف رنج می برم . با تشکرپاسخ:نگرانی شما از مبهم بودن و بلاتکلیفی آینده جزء خصوصیات تجرد در این سن است. اگر تمایل واقعی شما به تشکیل خانواده و ازدواج دارید بهتره تا 50درصد از معیارهای خودتون رو تعدیل کنید و با دیدگاه انعطاف پذیر تری به افراد کاندید ازدواج خود بنگرید. ضمناً اینم مدنظر قرار بدید که صرفا شادی و خوشبختی یک انسان به ازدواج کردن و عدم خوشبختی به ازدواج نکردن وابسته نیست پس شما تلاش برای شاد و خوب زندگی کردن با هر شرایطی رو به عنوان یک فرد قوی برای خودتون رقم بزنید.
-
خواستگار مناسب ندارم
- پرسش:
سلام من یه دختر خانم 28 ساله ام….
از هیچ لحاظ مشکل خاصی ندارم …چهرم خوبه تحصیلاتم فوق لیسانسه … خانواده خوب و سالمی دارم ولی خواستگار مناسب ندارم ….
کم کم دارم به این نتیجه میرسم ازدواجم داره به یه غیر ممکن تبدیل میشه واز همه بدتر که حتی قادر نیستم خودم به خودم کمکی بکنم ….
پدرم سنشون خیلی بالاس و بیمار هم هستن مادرم اهل رابطه و تعامل اجتماعی نیست خودمم خیلی روابط گسترده ای ندارم …
واقعا کاری از دستم بر نمیاد چون نمیتونم جور دیگه ی باشم من یه دختر نسبتا ساکت و جدی هستم و البته دیر جوش و سخت و البته با اخلاق …. نمیدونم به نظرتون راه حلی برای من هست ؟
-
به شدت نیاز به ازدواج دارم
پرسش:
دختری 32 ساله دارای کارشناسی ارشد رشته مهندسی و از خانواده ای مذهبی و سنتی هستم که تا بحال فرصت ازدواج برای من پیش نیامده است و به شدت نیاز جنسی دارم و برطرف نشدن این نیاز برای من مشکلات متعددی ایجاد کرده است مثل بی حوصلگی افسردگی و از همه مهمتر عدم تمرکز هنگام کار خواهش می کنم منو راهنمایی کنید و لطفا پاسخ های کلیشه ای مثل توصیه به ورزش، روزه گرفتن ، فرار از تنهایی و … ندهید چون من ورزش می کنم، فیلم و عکس مستهجن نگاه نمی کنم و مذهبی هستم
پاسخ:
اگر شرایط ازدواج و خواستگار مناسب را دارید واقع بینانه در موردش فکر کرده و تصمیم بگیرید . در غیر این صورت همان گونه که خودتان اشاره کردید می توانید با شرکت در فعالیت های اجتماعی – رفتن به کوه – ورزش کردن – مطالعه – تماشای فیلم – رفت و آمد با خانواده و دوستان تا حدودی خود را سر گرم کنید.
"نصب و پشتیبانی : گروه تبلیغاتی مانو"