مشکلات دختران مجرد

  • تا الان نتونستم فردی مناسب برای ازدواج پیدا کنم
    • پرسش:
      من  دختری 29 ساله و دارای مدرک کارشناسی ارشد هستم و هنوز نتونستم فردی مناسب برای ازدواج پیدا کنم و در براقراری ارتباط با افراد جدید بسیار ضعیف هستم

      خواستم راهنمایی کنید چطور و چه مکان هایی میشه با ادم های جدید برای ازدواج آشنا شد و ارتباط برقرار کرد و مشکل دیگر من این هست که در ابتدای آشنایی برای فرد مقابل بسیار جذاب هستم اما رفته رفته رابطه به سرعت از هم می پاشد.

       
       
      پاسخ:

      شما باید برای ارتباط موثر از کتاب مهارت های رندگی و مهمترین نکته مهارت های ارتباطی استفاده نمایید.

      نکته مهمتر از دانش افزایی دقت و تامل در رفتار های خود با دیگران است که ببینید چه عمل یا گفتار شما رابطه را سرد می کند.

      بهترین مکان برای ازدواج یابی بستگان شما و افراد مورد اطمینان شما هستند که از قصد خود آن ها را آگاه کنید و بخواهید مورد اطمینان خود موردی را می شناسند معرفی تون کنند.

      منبع
  • به خاطر خود ارضایی که در گذشته داشتم دارم افسردگی می‌گیرم
    • پرسش:
      دختری 25 ساله هستم،حدود 10 سال و شاید بیشتر  خودارضائی داشتم و دارم.الان افسردگی دارم، از لحاظ روانی داغونم،عصبی،ناامید،بی انگیزه و کسل.
      درس نمیخونم و از خودم و کارام بیزارم چون مثبت نیستم.ترم نه دانشگاهم و فقط 20 واحد پاس کردم.
      خیلی بدم،کمکم کنید.
       
      پاسخ:

      نکته اصلی و مهم این است که باید عامل اصلی در خود ارضایی را شناسایی کرد. و آن تشخیص داده شود حل می شود.

      با توجه به عدم آگاهی و دانش بیشتر از مسئله ی شما در صورتی که دوست داشتید در خدمتم.

      توجه داشته باشید اگر خود ارضایی شما پایه ی آن اضطراب باشد و برای درمان قدم جدی بر ندارید . آسیب روانی را برای شما به وجود می آورد.

      و همانطور که خود هم اشاره ای به نوعی دیگر از آسیب ها کرده اید و این بسیار تاثیر گذار است.

      منبع
  • مادرم نمی‌زارن مثل هم‌سن‌های خودم باشم
    • پرسش:
      من دختري ٢٠ ساله هستم و دانشجو در خانواده اي نسبتن ازاد بزرگ شدم و ٧٠٪‏ ازادي ها رو دارم  فقط من يه مشكل كوچيكي دارم ك داره اذيتم ميكنهمادرم نميگذارد به صورتم دست بزنم ميگه نيازي نداري اينجوري دخترونه تري تا موقعه ازدواجم  ولي خب من ميخوام مثل هم سناي خودم باشم نميدونم چرا فقط رو اين يه مورد خيلي حساسه
      من خودم خيلي سختمه لطفا يه راهكاري بدين مامانم راضي بشه
      لطفا جواب سوالمو بدين خيلي سره اين موضوع گريه كردم
       پاسخ:

      مسئله این است که اگر شما به این فکر نکنید که نسبت به هم سن و یالاتون اسگل خوانده نمی شوید ./ اگر با یک هم کلاسی پسر صحبت می کنید امل خوانده نمی شوید و یا هزارا از این گونه حرف ها که هم سن و سالان به هم می زنند و هم دیگر را قل قلک می دهند و ما هم برای اینکه بخندیم و اون ها نگند این قل قلکی نیست این به درد ما نمی خوره و هزار چیز اینجوری با آن ها همراه می شویم و سعی می کنیم همان کار ها را انجام بدیم . به جای آن با پدر و مادرمون درگیر می شویم و همون کارها برایمون اتفاق می افتد و بعدا که بزرگتر می شویم خودمون به عنوان پدر و مادر اون کار ها را نمی کنیم یا از طرف دیگر سخت تر می کنیم .

      حالا مسئله ی شما نیاز به تحلیل و نکات واضح تر داریم. چون من نمی توانم شما یا مادر شما را تغییر بدهم.

      تغییر زمانی به وجود می آید که 1- خودت بخواهی 2- دانشت اضافه شود 3- برای عمل به آن قدم بر دارید.

      این که افسردگی و دیگر بیماری های روانی را ما خود برای خود به وجود می آوریم . که متوجه آن نمی شیم و زمانی حاد شد آن را دریافت می کنیم که دیر است.

      شما با همراه شدن با متخصص قدم های جدی تری برای خود بردارید.

      منبع
  • می‌ترسم تا آخر عمرم تنها بمونم
    • پرسش:
      29سالمه  همیشه ازاینکه تااخرعمرتنها بمونم می ترسم بااینکه ازنظر تحصیلی و خانوادگی درمقطع خوبیم ولی موقعیت ازدواج برام پیش نیومده و هرروز ذهنم درگیرایندست هیچ چیز خوشحالم نمیکنه همه زندگیم خلاصه شده تو اینکه ازدواج کنم  و احساس خلا توزندگیم. میکنم که بااقای دوست شدم و بعد دوسال ارتباط تلفنی جداشدیم روزای سختی داشتم مجدد بااقای دوست شدم بااینکه ایشون هم تو یه شهردیگه زندگی میکردن ولی همینکه باپیام وتلفنی درارتباط بودیم احساس تنهایی و خلا رونداشتم ایشون ازدواج کردن ومن رابطه امو‌قطع کردم ولی ازنظر روحی کلا بهم ریختم  الان کل روز رو ساکتم زیاد بابقیه حرف نمیزنم همش فکرمیکنم اگه ازدواج کنم دیگه چیزی کم نیست خلاو حس بدی که نسبت به تنهایی دارم و ازیک طرف واهمه ای که واسه بالارفتن سنم دارم برطرف میشه لطفا کمکم کنید
      پاسخ:

      فردی که تنهاست تنها خواهد ماند! وقتی احساس تنهایی می کنید و این باعث می شود خوشحال (خواستنی) نباشید و ارتباطات شما کم باشد در نتیجه کم تر دیده شده و از این رو کم تر شانس انتخاب شدن را پیدا می کنید. خوب است بدانید که این روزها سن ازدواج بالا رفته و بعلاوه امکان ازدواج به هنگام برای هر کسی مهیا نیست. اولین قدم برای شکستن دور باطل تنهایی – تنهایی بیشتر، این است که احساسات منفی را از خود دور کرده و نسبت به آنچه که دارید سپاسگزار باشد. خود و توانایی هایتان را ارتقاء بدهید و نگران بالا رفتن سن تان نباشید که مفید فایده نخواهد بود. روابط تان را بیشتر کنید و با توکل بر خدا امیدوار باشید که فرد مناسب شما در زمان مناسب از راه خواهد رسید.
      منبع
  • نمی‌تونم با جنس مخالف مجرد رفتار معقول و عادی داشته باشم
    • پرسش:
      مشکلم اینه که نمی تونم با جنس مخالف که بدونم مجرد هستن رفتار معقول و عادی داشته باشم. حتی الان که سنم بالای 30 شده و قاعدتا باید این مسائل که مربوط به یک دختر 18- 20 ساله است برای من رفع شده باشه. با این رفتار عجیب و دور از انتظار حتی مواردی که می تونست به ازدواج ختم بشه از دست دادم. علی رغم خواستم اگه متوجه بشم کسی بهم توجه داره کاملا موقعیت خودم رو فراموش می کنم و عین یک دختر کم سن زیبا رفتار می کنم اما نمود بیرونی این حرکت که عقب کشیدن است بیشتر نشان دهنده غرور و بی علاقگی است. کاملا سرد و رسمی رفتار می کنم (البته فقط با او) و انتظار دارم طرف مقابل کاملا شیک مثل فیلم های کلاسیک درخواست ازدواج کنند که البته هیچوقت این اتفاق نمیفته. از این گذشته ممکنه این تغییر رفتار من برای اون فرد محسوس باشه و حمل بر بی علاقگی یا ناراحت شدن من از توجه ایشون باشه. بعضی ها می گن باید خودم هم حرکتی کنم و واکنشی نشون بدم ولی واقعا بلد نیستم و در اینجور مواقع حتی زبان بدنم هم از کار میفته. تنها این سوال برام  باقی مونده که چرا با این که همش به خودم می گم اینبار دیگه فرار نمی کنم یک حرکتی می کنم باز وقتی موقعیتش پیش میاد نمی تونم و میگم دفعه بعد و به جای حاضر شدن، خیال پردازی می کنم که حاصلش اینه که واقعیت رو نمی بینم چه مثبت چه منفی.

      خودم فکر می کنم دیگه معیاری برای رفتار خودم ندارم یا معیارهایی که داشتم به درد نمی خورن. برام سواله یک خانم که پایبند به مسائل مذهبی است وقتی تصور می کنه یک نفر که فرد مناسبی هست به او توجه نشون می ده چه کار باید انجام بده؟  آیا منتظر بمونه تا تقاضایی به صورت مستقیم و شفاف برای آشنایی بیشتر مطرح بشه و چقدر احتمال داره آقایون به این صورت عمل کنند؟

       
       
      پاسخ:

      رفتار و انتظار شما نشان از این دارد که دچار تعارضی درونی هستید. یک تعارض رویکرد – رویگردان. یعنی هم می خواهید هم نمی خواهید. حل این نوع تعارض ها البته خیلی هم دشوار نیست اما چون محتوای تعارض مربوط به  رفتار با جنس مکمل و انتخاب همسر است و در این میان مسائل عمیق تری ممکن است وجود داشته باشد بنابراین توصیه می شود در ابتدا برای افزایش خودآگاهی و سپس حل تعارض به یک روان شناس مراجعه بفرمایید.
      منبع
  • سنم بالا رفته و برای ازدواجم نگرانم
    • پرسش:
      دختری 27 ساله هستم با تحصیلات کارشناسی ارشد، تا کنون خواستگاران زیادی داشته ام که با شهامت بسیار آنها را رد کرده ام چرا که به یک ازدواج موفق فکر میکنم نه صرفا ازدواج، میدانم خانواده ام کمی نگران من هستند و تمایل به ازدواج من دارند البته این را مستقیما عنوان نمیکنند و حتی در مورد خواستگارانم هم تصمیم را به عهده خودم گذاشته اند و حتی در مواردی هم عنوان کرده اند که نه این مورد مناسبی نیست، الان هم خواستگاری دارم اخلاقش مورد پسند من است اما هیچ امتیاز خاصی ندارند و دانشجوی لیسانس هستند با یک شغل ساده آزاد و از لحاظ مالی بسیار ضعیف،تنها به این یک مورد نمیتوان اکتفا کرد، تمام دختران و پسران هم سن و سال من در فامیل و آشنایان ازدواج کرد ه اند ، گاهی حس بدی دارم و نگرانم در مورد سن ازدواج اگر چه کسانی را میشناسم که در 30 سالگی و یا بالاتر ازدواج کرده اند و ازدواج موفقی هم داشته اند، سن ازدواج چقدر مهمه  و تا چه حدی از فاکتورهایی که برای ازدواج مهم است رو میتونه ندید بگیره و لطفا فاکتورهایی مهم برای ازدواج که به هیچ وجه نباید از آنها صرف نظر کرد را حتی زمانی که سن نگران کننده است بیان بفرمایید.
      پاسخ:
      ازدواج یکی از مراحل مهمی از زندگی هر فردی است و هر انسانی به صورت فطری تمایل به تشکیل خانواده و داشتن شریک زندگی داشته دارد فقط نکته مهم اینجاست که ازدواج کردن صرفاً به هر قیمت و با هر روش و به دلیل خالی نبودن عریضه و عقب نماندن از قافله دیگران امری اشتباه است،  این امر مهم زندگی باید با آگاهی و دانش انجام شود تا نتایج آن برای یک عمر آرامش و امنیت روحی و روانی را در پی داشته باشد،  خواهر خوبم سوالی که از سن ازدواج پرسیدی پاسخش اين است :هر فرد زمانی که به بلوغ جسمی، فکری، روانی، مالی و قدرت استقلال در تصمیم گیری رسید می توان گفت کاندید مناسبی است برای ازدواج، پس صرفا سن شناسنامه ای معیار مناسبی برای این تشخیص نیست.
      منبع
  • برای ازدواج دخترانم دلواپسم
    • پرسش:

      من دوتادختردارم 27و26ساله هستن لیسانس روانشناسی ولیسانس کامپیوتراوایل خواستگار داشتن به دلایلی رد می کردن الان براشون انتخاب سخت شده وزیاد اهمیت نمی دن به این موضوع مدام نگران شون هستم هرکاریم می کنم از فکرشون بیرون بیام نمی تونم 

      پاسخ:

      مادر مهربان دلواپسی شما برای ازدواج دخترانتان تا جاییکه آنها هر پیشنهاد ازدواج مناسبی را جواب رد بدهند بجاست ولی اگر دختران تحصیل کرده و بالغ شما با سنجش معیارهای مناسب برای ازدواج افرادی را که پیشنهاد دهنده به آنها هستند انتخاب نمیكنند بجا و عقلانی ست،  خواهر خوبم ازدواج درست خیلی خوب و لازمه زندگی هر جوانی است ولی ازدواج نکردن بهتر از برخی از ازدواج های بد کردن است پس شما مادر عزیز به دور از نگرانی به فرزندانتان در داشتن انتخاب های صحیح و مناسب کمک فکری دهید و تشويش در این زمینه را از خودتون دور کنید به امید خدا آنها هم با درایت و همفکری شما میتوانند ازدواج خوبی داشته باشند.

      منبع

       

  • از تنهایی و تجردم نگرانم
    • پرسش:
      دختر۲۷ساله ای هستم.باتوجه به اینکه اطرافیان من همه ازدواج کردندومن هنوزنتونستم ازدواج کنم وبه ندرت خواستگاری داشتم نارحتم.نگرانم همیشه تنهابمانم.چکارکنم؟؟؟
       
      پاسخ:
      بی تردید در اطرافتان با افرادی مواجه شده‌اید که بنا به دلایلی هنوز مجرد مانده‌اند، یا هنوز فرد مورد علاقه‌شان را پیدا نکرده‌اند و یا شرایط ازدواج برایشان فراهم نشده است.
      افرادی هم هستند که همسرانشان را از دست داده‌اند و یا از آنها جدا شده‌اند و یا به افراد سالخورده‌ای برمی‌خوریم که همسر خود را از دست داده‌اند و فرزندانشان سر خانه و زندگی خودشان رفته‌اند و مجبور هستند در تنهایی زندگی کنند. در هر صورت، تنهایی چیز خوشایندی نیست اما این بدان معنا نیست که لحظات زندگی را از دست بدهیم و با اندوه زندگی کنیم.
      برای آنکه از تمام لحظات زندگیتان بهره ببرید و با تنهایی کنار بیایید، چند راهکار ارائه می‌دهم:
      تنهایی را قابل تحمل و خوشایند کنید:
      تنهایی موجب ترس می‌شود. برای آنکه تنهایی را بهتر تحمل کنید و یا حتی آن‌را خوشایند کنید، از آن یک دوست بسازید. از لحظات تنهایی‌تان بهره ببرید، برای خودتان وقت بگذارید، یک استعداد هنری را در خودتان پرورش دهید، آشپزی کنید، کتاب بخوانید، یک فیلم خوب تماشا کنید. خواهید دید که دیگر از تنها ماندن در یک بعدازظهر روز تعطیل در زمستان دچار ترس نمی‌شوید. به مرور زمان، این عمل به یک تفریح و حتی بهتر از آن به یک نیاز تبدیل می‌شود.
      . در محیط خانه احساس راحتی کنید:
      برای آنکه هر از گاهی از تنها ماندن در خانه نترسید، لازم است که در محیط خانه احساس خوبی داشته باشید. آپارتمان شما هر چقدر هم که کوچک باشد، باید تصویری مثبت را به شما منعکس کند.
      از محیط خانه‌تان کانونی گرم و کوچک بسازید تا در آن به راحتی زندگی کنید. از آنجایی‌که احتمالا تنها زندگی می‌کنید، این فرصت را دارید تا دکور خانه را بنا به میل و سلیقه‌‌تان تغییر دهید. از رنگ دیوارها گرفته تا مبلمان پرده‌ها و… هر چیزی که دوست دارید را انتخاب کنید و «محیط خانه» را به مکانی گرم و دلپذیر و راحت تبدیل کنید.

      3- اعتماد به نفس داشته باشید:
      افکار منفی را کنار بگذارید! چنانچه به هر دلیلی مجرد و تنها مانده‌اید این بدان معنا نیست که شما زشت، احمق و یا نچسب هستید.
      دوران حرف‌های قدیمی و تکراری مثل دختر ترشیده دیگر به سر آمده. به‌ خودتان و توانایی‌هایتان اعتماد داشته باشید. وقتی خودتان، خود را دست کم می‌گیرید چطور می‌توانید از دیگران انتظار داشته باشید از شما خوش‌شان بیاید. باید از ارزش جسمانی، ذهنی و به‌ویژه عاطفی خود آگاه باشید. یاد بگیرید به‌خاطر عشق و علاقه‌ای که نزدیکانتان نسبت به شما دارند شاکر و سپاسگزار باشید. تصویر مثبتی از خودتان در ذهن داشته باشید، از خودتان مواظبت کنید، به زیبایی‌تان توجه کنید و لبخند بزنید و چنانچه متوجه شدید فردی از شما خوشش آمده، متعجب نشوید، چراکه حقیقتا ارزش آن ‌را دارید!

      4- با دوستان و اقوام معاشرت کنید:
      از انزوا و گوشه‌گیری اجتناب کنید. تلویزیون، DVD، اینترنت، حیوانات خانگی و… همگی خوب هستند اما نباید به آنها اکتفا کنید. انزوا افسردگی می‌آورد. برای آنکه در خودتان فرو نروید، دوستی‌هایتان را حفظ کنید، به دوستانتان پیشنهاد دهید با یکدیگر بیرون بروید، برای شام دعوتشان کنید. با ناامیدی منتظر آن نباشید تا زنگ تلفن به صدا در‌آید و فردی شما را دعوت کند، خودتان پیشقدم شوید و با دوستان و اقوام تماس بگیرید. به این ترتیب، یک شبکه اجتماعی مهم که کلید توازن روحی و عاطفی شما است را به‌وجود می‌آورید.

      5- از لذت‌های زندگی بهره ببرید:
      شما هم حق دارید خوشبخت باشید! برای لذت بردن از زندگی اجباری نیست که 2نفر باشید. می‌توان به تنهایی از زیبایی منظره‌ای، لذت برد و نیازی نیست که برای رفتن به سینما و یا خوردن غذایی خوشمزه 2نفر باشید و به بهانه اینکه تنها هستید خود را از لذت‌های کوچک روزانه محروم کنید. از همه چیز گذشته، جنبه‌های خوب زندگی فقط مختص زوج‌ها نیست!

      6- به‌خودتان توجه کنید:
      به‌خودتان فکر کنید. اهدافتان چیست؟ چه آرزوهایی دارید؟ آیا مدت‌هاست در آرزوی آن هستید که دور دنیا سفر کنید؟ بجنبید! تنها کافی است یک نفر را راضی کنید و آن‌هم خود شما هستید. این زمان فرصتی است که با آگاهی از خواسته‌های واقعی‌تان خودتان را بهتر بشناسید. فکر کنید و روی خودتان تمرکز کنید. هیچ‌چیز نباید جلوی تصمیمات مهم شما را بگیرد، و مانع شود تا موقعیت شغلی و یا حتی مکان زندگی‌تان را تغییر دهید. به اولویت‌هایتان بپردازید. خلاصه آنکه، قبل از هر چیز دیگری به فکر خوشحال کردن خودتان باشید.
      7- دیگر زیر بار غم‌و‌غصه نروید:
      بی‌تردید خودتان تصمیم نگرفته‌اید که مجرد و تنها باشید اما فایده‌ای ندارد که بدخلقی را پیش گیرید و زمین‌ و‌ زمان را مقصر بدانید. حسادت به زوج‌های عاشق دردی را دوا نمی‌کند و سازنده نیست. درست است که گفتن این جملات آسان‌تر از عمل کردن به آن است اما نقش یک قربانی را بازی نکنید. زندگی فرد مجرد مثل هر موقعیت دیگری در زندگی، شامل فراز و نشیب‌ها و لحظات خوب و بد است و تنها هستید ، این بدان معنا نیست که محکوم شده‌اید تا بقیه روزهای زندگی‌تان را در تنهایی سپری کنید. بدانید که هر فردی مسئول خوشبختی خود است، بنابراین دیگر در زندگی خود یک تماشاچی نباشید بلکه همانند یک بازیگر عمل کنید.
      8- بر فشارهای اجتماعی غلبه کنید:
      «بالاخره کی عروسی می‌کنی؟». تحمل نگاه‌های دلسوزانه، سؤالات نابجا و یا انتقادهای عجیب سر میز غذا زمانی که افراد خانواده و یا فامیل دور هم جمع هستند، دشوار است و از اینکه مجبور هستید مرتب خودتان را تبرئه کنید، خسته شده‌اید اما این امر طبیعی است. نباید احساس گناه کنید! به‌خودتان بگویید شما تنها فردی نیستید که در این وضعیت قراردارید و در آخر، بهتر است که تنها و بشاش باشید تا اینکه ازدواج کرده باشید اما خوشبخت نباشید، اینطور نیست؟

      منبع
  • تا الان نتونستم هیچکدوم از خواستگارهامو قبول کنم
    • پرسش:
      دختری 40 ساله مجرد لیسانس و معلم  هستم  مشکلم اینه که تا کنون نتوانستم خواستگارهامو قبول کنم  و مواردی که من میخام هم مشکل دارند . و الان هم که سن م بالا رفته . اضطراب هم  دارم.ریشه یابی که میکنم بخشی از اون مربوط به  دیر ازدواج کردن و ضعیف به نظر رسیدن و ترس از قضاوت دیگران هست . در ضمن چند وقتی از تنها بیرون رفتن  و تنها ماندن در خانه دچار اضطراب میشم دارو هم مثل زلفت مصرف می کنم چندین سال هست  که به شکل متناوب از اضطراب  با موضوع های  مختلف رنج می برم . با تشکر
      پاسخ:
      نگرانی شما از مبهم بودن و بلاتکلیفی آینده جزء خصوصیات تجرد در این سن است. اگر تمایل واقعی شما به تشکیل خانواده و ازدواج دارید بهتره تا 50درصد از معیارهای خودتون رو تعدیل کنید و با دیدگاه انعطاف پذیر تری به افراد کاندید ازدواج خود بنگرید. ضمناً اینم مدنظر قرار بدید که صرفا شادی و خوشبختی یک انسان به ازدواج کردن و عدم خوشبختی به ازدواج نکردن وابسته نیست پس شما تلاش برای شاد و خوب زندگی کردن با هر شرایطی رو به عنوان یک فرد قوی برای خودتون رقم بزنید.
      منبع
  • خواستگار مناسب ندارم
    • پرسش:

      سلام من یه دختر خانم 28 ساله ام….

      از هیچ لحاظ مشکل خاصی ندارم …چهرم خوبه  تحصیلاتم فوق لیسانسه … خانواده خوب و سالمی دارم ولی خواستگار مناسب ندارم ….

      کم کم دارم به این نتیجه میرسم ازدواجم داره به یه غیر ممکن تبدیل میشه واز همه بدتر که حتی قادر نیستم خودم به خودم کمکی بکنم ….

      پدرم سنشون خیلی بالاس و بیمار هم هستن مادرم اهل رابطه و تعامل اجتماعی نیست خودمم خیلی روابط گسترده ای ندارم …

      واقعا کاری از دستم بر نمیاد چون نمیتونم جور دیگه ی باشم من یه دختر نسبتا ساکت و جدی هستم و البته دیر جوش و سخت و البته با اخلاق …. نمیدونم به نظرتون راه حلی برای من هست ؟

      پاسخ:
      دوست عزیز،حتما راهی هست . قرار نیست کاری کنید ،فقط کافی است خودتان را بپذیرید .تا زمانی که خودتان ،خودتان را نپذیرید،کس دیگری خود واقعی شما را نخواهد پذیرفت .پیشنهاد می کنم کتاب نیمه تاریک وجود (دبی فورد) را مطالعه بفرمایید.
      منبع
  • به شدت نیاز به ازدواج دارم
    • پرسش:

      دختری 32 ساله دارای کارشناسی ارشد رشته مهندسی و از خانواده ای مذهبی و سنتی هستم که تا بحال فرصت ازدواج برای من پیش نیامده است و به شدت نیاز جنسی دارم و برطرف نشدن این نیاز برای من مشکلات متعددی ایجاد کرده است مثل بی حوصلگی افسردگی و از همه مهمتر عدم تمرکز هنگام کار خواهش می کنم منو راهنمایی کنید و لطفا پاسخ های کلیشه ای مثل توصیه به ورزش، روزه گرفتن ، فرار از تنهایی و … ندهید چون من ورزش می کنم، فیلم و عکس مستهجن نگاه نمی کنم و مذهبی هستم

       

      پاسخ:

      اگر شرایط ازدواج  و خواستگار مناسب را دارید واقع بینانه در موردش فکر کرده و تصمیم بگیرید . در غیر این صورت همان گونه که خودتان اشاره کردید می توانید با شرکت در فعالیت های اجتماعی – رفتن به کوه – ورزش کردن – مطالعه – تماشای فیلم – رفت و آمد با خانواده و دوستان تا حدودی خود را سر گرم کنید.

       

      منبع

InstagramTelegrammaghalat