اختلافات فرهنگی و اعتقادی

  • رابطه با پسری که از خودم کوچکتره مشکل‌ساز می‌شه؟
    • پرسش:
      می خواهم رابطه ای را با یک پسر 4 سال کوچکتر از خودم شروع کنم از نظر شما اگر بقیه فاکتورها مناسب باشند مشکلی نیست؟برای شروع یک رابطه چه میزان و به چه صورتی باید پیش برد؟
       
      پاسخ:
      دوست عزیز اینکه شما چندسالتون هست خیلی مهمه ،که ذکر نکردید،بعضی از کارشناسان معتقد هستند که اگر بقیه فاکتورها مناسب باشد(البته طبق نظر کارشناس)مسله سن خیلی مهم نیست،اما برخی از کارشناسان هم معتقدند که ،سن کمتر پسر از دختر سبب بروز مشکلات جدی  در رابطه خواهد شد(خصوصا در ردهاي سنی 20تا 35)که با توجه مشاهده موارد اینچنینی و تطبیق آن با مسائل علمی روان شناسی ،بنده با کارشناسان گروه دوم هم عقیده هستم.

      سوال دوم بسیار کلی است و پاسخ کلی در این مورد ممکن است سوتفاهم ایجاد کند.
      منبع
  • نامزدم درکم نمی‌کنه
    • پرسش:
      دختري 1٧ساله هستم بانامزدم كه ٢٣سالشه صيغه محرميت هستيم و قراره تابستون عقدكنيم.كارش خارجه وتحصيلاتش ديپلوم.. از همه لحاظ(غيرت.دين.اخلاق.خانواده.مال.اندام و قيافه.)بسيار عالي است فقط يك مشكل كه دركم نميكنه .. من بااينكه سنم كمه ولي دركم هوشم خيلي بالاست و دوست دارم بانامزدم همفكري كنم اما اون ازلحاظ هوشي و درك درسطح من نيست و حرفاي منو متوجه نميشه خيلي ابتدايي صحبت ميكنه گيراييش ضعيفه از بحثاي اجتماعي سياسي و چالش هاي گفتاري خوشش نمياد فقط حرفاي ساده و روزمره دوست داره اين موضوع اذيتم ميكنه چون من ذهن خلاقي دارم و پرانرژي و هوشو دركي پيچيده و ازهمه لحاظي نامزدم داشت عالي هستم(تعريف نميكنم) نگران فرزند اينده هستم مبادا هوشش به نامزدم بره..كمكم كنيد چيكاركنم اون حتي معني يه بيت ساده هم نميدونه، وازاجتماع دوره وفرهنگ كهنه اي داره )اينم بگم خيلي دوسش دارم و جدايي غيرممكنه)
       
       
      پاسخ:

      دوست عزیز،اینکه نامزد شما کم هوش است یا شما را درک نمی کند ،دو چیز متفاوت است و تشخیص این موضوع به عهده متخصص است،که با مصاحبه و ارزیابی بالینی از ایشان مشخص خواهد شد،پس صرفا به توضیحاتی که در مورد ایشان  فرمودید نمی توان اکتفا کرد .
      دوست عزیز،یکی از ویژگیهای هوش بالا خلاقیت ،انعطاف پذیری و سازگاری با محیط است ،پس چطور می شود که یک دختر باهوش و خلاق ،در ابتدا یک مانع به نام غیر ممکن برای خود ایجاد می کند!!!
      ازدواج،یکی از بزرگترین و مهم ترین تصمیمات در زندگی هر فردی است ،که برای این تصمیم گیری فرد باید به چهار بلوغ غریزی،روانی،عاطفی و اجتماعی برسد ،که کارشناسان در این دوره حداقل سن 24سالگي را برای رسیدن به این بلوغ ها ،تشخیص داده اند. پس چطور میشود که یک دختر باهوش و خلاق ،مهمترین تصمیم زندگی خودش را در هیجانی ترین دوران زندگی خود می گیرد!!!
      شما و زندگی شما ارزشمندتر از هر چیز است،با امید به زندگی ارزشمند.
      منبع
  • می‌خواهم با دختری که بچه طلاق است ازدواج کنم
    • پرسش:

      جوانی ۲۵ساله قصد ازدواج بادختری۱۵ساله را دارم
      قبل از آشنایی و دلبسته شدنمان پدر دختر رضایت کامل داشت تامن بادخترش ازدواج کنم  ولیبعدا زیر حرفش زد این درحالی بود که من و دختر حرفهایمان را زده و قصد محرم شدنمان را داشتیم .خاطر نشان کنم خواهر من در عقد دائم پدر دختر هستش .این دختر از خانواده طلاق هستش چون مادرش ناهنجاری اخلاقی داشت و با نامحرم نزدیکی میکرد پدر دختر طلاقش داده .بعداز مخالفت پدر دختر. خانواده من هم مخالفت کردن ولی من و دختری که دلبستش شدم  اسیر این خواسته هاشدیم .دختر با اصرار مادرش بخانه او میرود به من قول داده بود که بعد ازدواج‌رابطه اش رو بامدرش فطع کند.من خواستار راهنماییتان هستم.

      پاسخ:

      در ازدواج رضایت والدین و همراهی آنها ،بسیار بااهمیت است.پس انتظار اینکه دختری با مادرش قطع رابطه کند اشتباه است.توصیه می کنم عجله به خرج ندهید ، با توجه به اینکه  قصد ازدواج با یک فرزند طلاق که درگیر اضطراب و استرس جدایی والدین است را دارید و مشکلاتی که مادرشان داشته اند، باید تاثیر این مشکلات در سلامت روان دختر بررسی شود، ضمن اینکه ایشان دارای سن کمتر از عرف ازدواج می باشد، ممکن است ، هیجانات ناشی از شناخت و انتخاب نامناسب در سالهای بعد از ازدواج شما را با مشکل ایجاد کند.پس قدم اول مشورت با یک روانشناس است اگر به این جمع بندی رسیدید که ازدواج معقولی است قدم بعدی کسب رضایت والدین است.

      منبع

  • مادر خواستگارم مدام بد صحبت می‌کنند و مخالف ازدواجند
    • پرسش:
      دختری ۲۵ ساله هستم که لیسانس دارم. سه سال هست که با پسری که هم دانشگاهیم بود دوست بودم. بعد از اینکه درسمون تموم شد و ایشون رفتن سر کار اومدن خواستگاری، تو مجلس خواستگاری مادر پسر خیلی بد برخورد کردن که باعث نگرانی خانوادم شد. بعد دوماه دوباره تماس گرفتن و مادر پسر خیلی بد صحبت کردن و کاملا مشخص مخالفه‌. علت مخالفتش هم اینه که پدر من سنی هستن . من از پسره کاملا مطمئنم که ادم دهن بینی نیست و نمیذاره مادرش تو زندگیمون دخالت کنه ولی من خیلی نگران این قضیه هستم که شاید بعدا تو‌زندگی باعث ایجاد مشکل بشه. به نظر شما به احساسم نسبت به پسر اعتماد کنم و حرفای مادرش مهم نباشه؟؟ ما تهران زندگی میکنیم و اونا امل و من برای زندگی باید برم امل. از خانواده پسر هم فقط مادرش ناراضی و پدرش کاملا موافقه. ممنون میشم راهنماییم کنیم

      پاسخ:

      مادر پسر مسئله ی مهم و مخالفت ایشان بسیار جدی و تاثیر گذار در زندگی است .

      هرچه پسر قوی باشد این تاثیر گذار و مشکلات را به وجود می آورد.

      برای ازدواج پیش نهاد می شود ارز این مسیر اقدام کنید.

      ببینید مهمتر از دونفر در ازدواج اول خانواده است که باید از نظر شجره نامه/ ساختار خانواده/کیفیت و کمیت عاطفه در خانواده/اعتقادات دینی/سیاسی/روابط خانواده با افراد درجه 1و2/ موقعیت اجتماعی/تحصیلات و شغل اعضای خانواده/تفریحات و سرگرمی/ مرحله رشد و تکامل خانواده/وضعیت سلامت و بیماری/ حوادث و اتفاقات در خانواده /و… مهم است که باید بررسی و همخوانی داشته باشد . وبعد بیش از 20 ویژگی فردی طرفین باید بررسی شود و در نهایت نتیجه آزمون ها و در نهایت 4 گروه و نظر در مورد دو نفر طرح می شود ./ 1 ازدواج کاملا مثبت/2 کاملا منفی /3 نسبتا مثبت /4 نسبتا منفی // روند کار مصاحبه بالینی /آزمون /تفسیر آزمون و مصاحبه بالینی و نظر درمورد وضعیت ازدواج.به 4مورد بالا که ذکر کردم.

      همراه شدن با متخصص بسیار مهمه

      منبع
  • خانوادم به خاطر اینکه من و خواستگارم مذهبمون یکی نیست مخالفت میکنند
    • پرسش:
      دختری 23ساله هستم وقتی که 19ساله بودم با به پسری اشنا شدم و ایشان خانوادشو به خواستگاری من فرستاد اما پدرم بخاطر اینکه اون شیعه بود وما سنی هستیم مخالفت شدید کرد.ما گفتیم که اگه صبر کنیم شاید بابام نظرش عوض بشه.یه سال ازین ماجرا گذشت اما وابستگی بیش ازحد ما بهم باعث شد که طی رابطه جنسی پرده من ازبین بره.وقتی این موضوع پیش اومد دوباره خانواده پسر پیش بابام اومدن و ازش خواهش کردن که نظرشو عوض کنه و رضایت بده اما پدرم بدتر مخالفت کرد.حدود چهار بار اومدن و بابام همش گفته نه.من ب مادرم گفتم که بابام حرف بزنه و راضیش کنه ولی قضیه رابطه جنسی رو بهش نگفتم چون میدونم اگه بفهمن سرمو میبرن.الان چهارسال ازاشناییمون میگذره مدتی پیش خواستگار برام اومد فامیلمون بود اما من گفتم قصد ازدواج ندارم اما خونوادم حتی فامیل سرزنشم کردن و یه عالمه حرف بهم زدن حتی داداشم کتکم زد و تحقیرم کردن.ولی من رو حرفم وایسادم وگفتم که من باکسی که دوسش داشته باشم ازدواج میکنم.و قتی این موضوع را با پسر هم درمیاان گذاشتم باز پیش برادرم رفتن و ازش خواهش کردن که رضایت بدن که دوباره بیان خواستگاری اما داداشم مخالفت کرد و به من گفت کاری نکن که خونی بیفته راه و اعدامم کنن.حالا من وعشقم واقعا نمیدونیم باید چیکار کنیم.خیلی ناراحتیم توروخدااگه میتونید بهمون کمک کنید چون درشرایط خیلی بدی به سر میبریم.طوریکه من ازشدت ناامیدی حتی به مرگ هم فکر میکنم.ممنونم منتظر جوابتون هستیم.
       
       پاسخ:

      دوست عزیز،بعضی مواقع انقدر باورهای انسانها قوی و قدرتمند است که هیچ کس ،هیچ تاثیری در تغییر ان نخواهد گذاشت ،حال اگر این افراد ،از خانواده باشند که تاثیر بسیار زیادی در قبل و بعد از ازدواج خواهند داشت،درنتیجه شما نباید منتظر روزی باشید که همه چی با رضایت و صلح وصفا انجام بگبرد،یا باید واقعیت های موجود رو در نظر بگیرید،ان را بپذیرید و بر اساس ان تصمیم بگیرید،یااینکه بدون توجه به واقعیتها و در نظر گرفتن عوارض جانبی ان ،صرفا بر اساس این نیاز که ما باید حتما به هم برسیم ،با خانواده و تمام باورها بجنگید،اما اما فراموش نکنید رسیدن به همدیگر ،شروع یک مسیر طولانی و جدید است ،ایا بازهم توان مبارزه و جنگیدن با واقعیتها را در این مسیر طولانی دارید.
      منبع
  • یا باید خانوادمو انتخاب کنم با پسر مورد علاقمو
    • پرسش:
      دختری هستم 22 ساله و دانشجوی سال آخر کارشناسی…فرزند دوم و آخر خانواده(یک خواهر 30 ساله دارم)
      من 3 ساله که با کسی در ارتباطم… سن این آقا 30 سال است…از اقوام دور ما هستند… ارتباط ما خیلی خیلی خوب و پر از عشق ..از هر نظر و در هر زمینه با هم هم نظریم…خیلی هم دیگرو دوست داریم
      متاسفانه خانواده ی من مخالف ازدواج با این آقا هستن…دلایل مخالفتشون : “اختلاف سنی….طلاق پدر مادر این آقا….سطح خانواده ها هم از نظر مالی هم کم و بیش فرهنگی به هم نمیخوره…”
      در کل خانواده ی پراکنده ای هستن…این آقا با مادرشون زندگی میکنن…اما با پدرشون هم در ارتباطن…خانواده ی اونا خیلی خیلی من رو دوست دارن و محبت دارن… اما وقتی این قضیه مطرح شد خانواده ی من به شدت مخالفت کردن..به حدی گفتن یا ما یا اون شخص!!!! به هیچ عنوان هم راضی نمیشن
      من نمیدونم چیکار کنم..خانوادم رو دوست دارم و نمیخوام از دستشون بدم..اما واقعا این آقا رو دوست دارم و با توجه به شناختی که دارم میدونم میتونم باهاش خوشبخت شم….حالا خانوادم منو مجبور کردن که ارتباطم رو قطع کنم…شما نظرتون چیه؟ چجوری راضیشون کنم؟ آیا ادامه ی رابطه بدون اطلاع اونا درسته؟
       
      پاسخ:
      ازدواج مهمترین و در واقع بزرگترین تصمیم افراد در طول زندگی محسوب می شود.اگر درست انتخاب صورت گیرد باعث رشد و بالندگی و ترقی فرد خواهد شد و اگر خدایی نکرده این انتخاب نادرست باشد تبعات جبران ناپذیر از جمله مشکلات روحی و روانی را در پی خواهد داشت.با این مقدمه می خواهم به اهمیت انتخاب درست و مشخص کردن معیارها و ملاکهای ازدواج و از جمله یکی از ملاکهای انتخاب همسر بحث کفویت و مشابهت خانوادگی است.همان طور که خودتان هم می دانید ازدواج به معنای ترکیب دو نفر تنها نیست بلکه ارتباط و هم بودی خانوادها هم مطرح می شود.توصیه می شود این امر مهم نادیده گرفته نشود.حمایت و پشتیبانی خانواده چیزی هست که حتی بعد از ازدواج هم ما به آن نیاز داریم شما باید این مساله رو هم در تصمیم گیریتان دخیل دهید
      .تصمیم گیری از سر احساسات صرف مشکل دیگری است که متاسفانه ممکن است بخاطر فوران عشق و محبت و دوست داشتن ما چشمامون رو بر بسیاری از مسایل ببندیم .دوست داشتن و عشق و علاقه خیلی خوبه به شرطی که تنها علت انتخاب ما نباشد.
      دوست خوبم توصیه می کنم بسیار دقت داشته باشین و در نهایت آرامش یکبار دیگر  به ملاکها و معیارهاتون توجه کنید و با در نظر گرفتن همه جوانب تصمیم عاقلانه اتخاذ کنید.آرزوی خوشبختی و موفقیت برای شما دارم .
      منبع
  • سطح فرهنگی من و خواستگارم با هم فرق داره
    • پرسش:
      دختری هستم 26 ساله، لیسانس، خواستگاری دارم که در شرایط سخت بزرگ شده است اما انسان موفقی است، تحصیلات ایشان کارشناسی ارشد وکارمند رسمی هستند و در تهران مشغول به کار هستند، خانواده اش زندگی روستایی دارند و از لحاظ سطح فرهنگی اختلاف زیادی با هم داریم، نگرانیم اختلاف فرهنگی و تفاوت سبک زندگی خانواده هاست، این مساله چقدر در ازدواج مهم است و می‌توان آن را ندید گرفت؟
       
      پاسخ:
      در ازدواج توجه به تناسب های فرهنگی، تحصیلی مالی و خانوادگی از اهمیت بسیاری برخوردار است. بنده به عنوان کارشناس ازدواج در چند سال تجربه کاری در این امر به شما خواهر خوبم توصیه میکنم برای یک داشتن یک زندگی مناسب در آینده حتماً به اشتراکات بین خودت و همسر آیندت توجه داشته داشته باش چه بسا که نادیده گرفتن آنها میتونه تبعات جبران ناپذیری رو در بر داشته باشه در ضمن انجام مشاوره قبل از ازدواج هم به شما برای شناخت بهتر میتونه راهگشا باشه.
      منبع
  • ارتباطم با دختری که دوستش داشتم روی من تأثیر زیادی گذاشته
    • پرسش:
      پسری ‌۲۷ ساله هستم حدود سه سال با یک خانم در ارتباط بودم از ابتدا ارتباط با قصد ازدواج شروع شد اما بین ماها اختلاف فرهنگی هم از نظر مذهبی هم از لحاظ زبان وجود داشت و این مسائل باعث شد که ماها متاسفانه تصمیم به قطع رابطه بگیریم البته یک بار قرار بود در خانوده ها مطرح بشه که قرار بود بعد قبولی من در مقطع دکترا باشه که حداقل بتونم حداقل از لحاظ مالی مستقل باشم اما متاسفانه من رد شدم در مرحله مصاحبه و بعد از این من از ایشون خواستم که بهتره تکلیفمون مشخص کنیم اما ایشون گفتن یک سال دیگم صبر خواهد کرد تا من دوباره امتحان بدم اما هرچی جلوتر میرفتیم رابطه به مشکلات میخورد و نهایتش درست موقع شروع دوباره درس خواندن من ایشون تصمیم به ازدواج گرفتن و من هم مخالفتی نکردم چون نمی خواستم باعث عدم ازدواج من باشم بعد قطع رابطه من فکرم درگیر شده رو درس خوندنم تاثیر گذاشته هرچند تلاش میکنم حوادث رها کنم اما سخته حتی رو غذا خوردنم و شادابی تاثیر گذار بوده احساس می کنم به همه چی پشت کرده لطفا راهنمایی کنید
       
      پاسخ:
      در ازدواج مناسب وجود اشتراکات عامل مهمی برای موفقیت در زندگی ست،  همانطور که شما خودتون هم گفتید تفاوت فرهنگی و مذهبی بین شما بارز هست و این فاصله بعد از ازدواج خیلی باعث ایجاد شکاف و اختلافات خواهد شد پس بهتره واقع بین باشید و با این حقیقت کنار بیاید که جدایی الان شما تبعاتش خیلی قابل جبران تر از مشکلات بوجود آمده بخاطر تضادهای فرهنگی و مذهبی بعد از ازدواج است سریعتر به این رابطه خاتمه بدید و هر دو شما به دنبال فردی با تناسب های هم طراز با خودتون باشید.
      منبع
  • می‌خواهم به دوستی اینترنتی پایان بدهم
    • پرسش:
      دختری 16 ساله هستم و از نظر حصیلی موفق.اما نزدیک به سه سال است که غرق روابط اینترنتی شده ام متاسفانه یه رابطه هشت ماه به شکل اینترنتی برقرار شده است شخص مقابل با من متفاوت است و حتی از لحاظ فرهنگی نیز از طبقات متفاوتی هتسیم.باورم براین است که نتیجه ای ندارد و این هم تمام میشود و تنها آسیبش به من میرسد.من طرفدار یک سبک موسیقی هستم و او سبکی دیگر.درگیر اعتیاد گیم است و من نیز دچار این اعتیاد بودم که الان خداروشکر این مشکل را حل کردم.جدیدا من را توبیخ میکند و حس میکنم خیلی ضعیفم که نمیتوانم چنین رابطه غیر عقلانی را کنترل کنم و دورش را خط بکشم.میخواهم حداقل کمکی کنم یا کاملا این رابطه قطع شود چون دختری نیستم که حتی بیرون از خانه درگیر نگاهی شوم یا حتی چهره جنس مخالف را تحلیل کنم ولی وقتی وارد دنیای مجازی میشوم شخصیتم عوض میشود.نمیخواهم اینگونه عمل کنم. میخوام از شر این رابطه خلاص بشم و درگیر نباشم.میخوام کمترین آسیب رو ببینم چنین چیزی ممکنه؟جدیدا عذاب وجدان هم دارم و میترسم در آینده بابت این روابط اینترنتی توی زندگیمم این عذاب وجدان همراهم باشه.حس خیانت میکنم.این ها آزارم میده با اینکه شدید نیست و توی رفتارم تغییری ایجاد نکرده ولی برای خودم آزار دهنده شده.
      پاسخ:

      اولین نکته این است که شما بتوانید وضعیت واقعی خودتون را برای خودتون روشن کنید اینکه در وضعیت بیرون در یک شرایط خاص قرار داردودر اینترنت کاملا متفاوت عمل می کنید این است که در اینترنت واقعیت ظاهری شما دیده نمی شوید و شما مستقیم مورد خطاب قرار نمی گیرید . اقتدار و محکم بودن نسبت به خودتون در آن شرایط تا در حالت واقعی و روبرو شدن به صورت حضوری بیشتر است. عملکرد های شما برای تحلیل به گفتگوی دو جانبه نیاز دارد . اما قبل از هرچیز پذیرش واقعی شما از خودتون است که کدوم یک را پذیرش و قبول دارید.
       در صورتی شما بخواهید می توانید جدا شوید و چون خودتون می خواهید کمترین آسیب را هم خواهید دید و حتی به یاد آوردن آن برایتان جلو گیری از آسیب خواهد شد تا آسیب. این دریافت شما هم درست است که امکان دارد شما را در آینده اذیت کند و یا به شما احساس خیانت دست بدهد . خیانت اول به خودتون که مهمتر از خیانت به دیگران است . ما در خیانت بیش از 30 نوع داریم و این خیلی مهم است . به شما تبریک می گوییم چون شما دو قدم به جلو برداشته اید 1/ جرات کردید و بیان کردید در نزد یک متخصص 2/ خواستید برای خود قدم بردارید . 3 / و حالا شروع و تداوم در آن عین شروع درمان خواهد بود .
      منبع
  • مادر خواستگارم راضی به ازدواجمون نیست
    • پرسش:

      دختري 23ساله هستم ليسانس نرم افزار دارم ،خانوادم همدان هستن،خودم تهران کار ميکنم و خوابگاه دانشجويي زندکي ميکنم،يکسالي هست با اقايي اشنا شدم،ايشون 26سالشونه و ارشد حسابداري هستن،زماني که اشنا شديم خانوواده هامونو در جريان کذاشتيم،6ماه از اشناييمون که کذشت تصميم کرفتيم همه چيزو رسمي کنيم،منتها مادر ايشون مخالفت کرد،تا اينکه با کلي خواهش و التماس اومدن منزل ما براي خاستکاري،منتها بدليل اينکه ما ازهم دور هستيم ومادرشون با بودن من در خوابگاه مخالف بودن بي نتيجه موند!من و اين اقا اصلن باهم مشکلي نداشتيم تو اين مدت خيلي هم دوس داريم که قضيه مون رو رسمي کنيم،الان مشکل ما اين هستش که مادر ايشون راضي نميشن وازمون قدمي بردارن ميکن که راه من دور هستش و انجام تحقيقات براشون سخته و ازين صحبتا،حالا ايشون ميکن که من با مادرشون صحبت کنم شايد راضي شن،نميدونم کدوم راه درسته و جيکار کنم.واقعيت اينه که ما اينقدر بهم عشق و علاقه داريم و همديگرو درک ميکنيم که نميتونيم بيخيال اين رابطه بشيم….

      پاسخ:

      در انتخاب همسر می گوییم  کفویت(تناسب) داشته باشید که یکی از آنها کفویت فرهنگی است که این مورد در انتخاب شما رعایت نشده اشکالی ندارد ولی از پیامدهای آن باید آگاه باشید.مادر پسرها معمولا دوست دارند در فرآیند انتخاب همسر برای پسرشان دخیل باشند و این مادر که خود را خارج از این فرآیند می بیند و در عمل انجام گرفته قرار دارد اینگونه بهانه جویی می کند البته بخشی هم در وابستگی او به فرزندش است که در ناخودآگاهش قرار دارد.امروز می گوید راه دور است فردا که ازدواج کردید در مقابل رسوم و یا انتظارات خانوادگی شما ممکن است مقاوت نشان دهند و حاشیه هایی بوجو د بیاید که باید با حوصله بیشتری رفتار کنید.اول اینکه عاقلانه و با حساب جلو رفته اید و از ابتدای رابطه خانواده تان را در جریان قرار داده اید به شما تبریک می گوییم و اگر در انتخاب خود مطمِئن هستید که باید پیشامدهای آینده را از همین الان قبول کنید و اگر نه که می توانید رابطه را قطع کنید.بهرحال آن آقا اگر حمایت خانواده اش را نداشته باشد با مشکلاتی مواجه می شوید.

      اگر مطمئن به پیشبرد این رابطه هستید، می تواند پسر از بزرگترها و ریش سفیدهای فامیال شان و کسانی که مادرش قبول دارد کمک بگیرد تا با مادر صحبت کنند و البته صحبت و جلب رضایت گرفتن خود پسر از مادرش مهم تر است.در این رابطه پسر باید تلاش کند.

      منبع

  • هر دو مطلقه هستیم و می‌خواهیم با هم ازدواج کنیم ولی با هم اختلافاتی داریم
    • پرسش:
      آقایی هستم که چند سال است متارکه نموده ام .  مدت 3 سال است با خانمی آشنا شدم که ایشان هم مطلقه هستند . مدت زیادی از آشناییمون میگذره و خیلی وابسته شدیم ولی مشکلاتی زیادی داریم . هم  از نظر فرهنگی  هم مالی  هم اخلاقی  هم کلی مشکل دیگه . جفتمون میدونیم که احنمال خوشبختی در این ازدواج پنجاه پنجاه هست ولی نمیتونیم همدیگه رو هم ترک کنیم و به کس دیگه ای فکر کنیم . جفتمون کلافه شدیم هفته ای سه چهار بار با هم قهر میکنیم . نه راه پس داریم نه پیش . چندین بار تصمیم گرفتیم جدا بشیم ولی هیچ کدوممون نتونستیم . در ضمن ایشان دو بچه دارند که قرار است یکی از آنها که اکنون 5 ساله است در آینده با ما زندگی کند که این هم از مسایلی است که پذیرش آن برای من سخت است و متاسفانه در این مدت آشنایی نتوانستم با این بچه رابطه عاطفی برقرار کنم و مثل بچه خودم قبولش کنم .در ضمن از نظر فرهنگی  و حجاب هم ایشان و خانوادشان تقریبا آزاد هستند و تفکرات من خیلی با این مدل پوشش سازگار نیست .همه مشکلات را خودم میدانم ولی چه کنم که نمیتونیم از هم دل بکنیم
       
      پاسخ:
      دوست عزیز،انتخاب باشماست یا اینکه باید درد و سختی قطع رابطه را بپذیرد و با ان کنار بیایید ،یا اینکه درد و سختی روابط و شرایط بعد از ازدواج را!!!
      به هرحال برای مدت طولانی در این حال ماندن ،شما را دچار فرسودگی روانی و جسمی خواهد کرد .پیشنهاد می کنم چند روزی ازهم دور باشید و در خلوت خودتان یکبار دیگر مسایل را. مرور و بررسی نمایید ،در بلند مدت رابطه را چگونه خواهید دید?میزان اسیب تا چه حد بیشتر یا کمتر میشود? و…. سپس یک تصمیم قاطع بگیرید.می توانید در این مسیر از یک متخصص کمک بگیرید.
      شاد و سلامت باشید.
      منبع
  • آیا تفاوت‌های فرهنگی و مذهبی خانواده‌ها‌یمان مانعی برای ازدواج ما خواهد بود؟
    • پرسش:
      دختری 26 ساله هستم ، در حال حاضر کارشناسی ارشد مهندسی شیمی هستم و البته قصد ادامه تحصیل تا دکترا را هم دارم با پسری نزدیک دو سال هست که در محیط دانشگاه اشنا شدم (در دوران کارشناسی هر دو در یک دانشگاه بودیم  قبل از این دو سال اشنایی نزدیک دو سال نیز دورادور از هم شناختی داشتیم ) او نیز فارغ التحصیل ارشد مهندسی مکانیک است او نیز قصد ادامه تا دکترا را دارد او نیز 26 ساله است و شاغل.
      از روز اول خانواده ها در جریان اشنایی ما بودند اما بعد مدتی ایراد اختلاف فرهنگی و مذهبی و دوری فاصله شهرمان را گرفتن البته اکثر مخالفتها از جانب مادر ایشان است پدر ایشون و خانواده من کم و بیش راضین(من اهل تهران او اهل تبریز خانواده او مذهبی خانواده من روشنفکر دینی ).
      میخواستم بدانم با توجه به این که در سایر معیارها از جمله تحصیلات ،ظاهری،نگرشی،ادراکی،اقتصادی،سیاسی،شخصیتی تا حد زیادی تناسب داریم ایا مشکل دوری شهرهای محل زندگی خانوادگیمان و تفاوت های فرهنگی و مذهبی خانواده ها یمان مانع اصلی ازدواج ما خواهد بود(از نظر انتخاب محل زندگی با هم به تفاهم رسیده ایم از نظر اعتقادی نظراتمان تا حد زیادی مشابه است اما نه کاملا)

       

      پاسخ:

      با سلام. بهتر است از یک روانشناس متخصص در امر مشاوره پیش از ازدواج کمک بگیرید تا مسائل به صورت جزئی تر مورد بررسی قرار بگیرد و هم چنین تست های لازم در این زمینه اجرا بشه.
      منبع
  • بی حجابی و بی بندوباری خانواده زنم برام مشکل ساز شده
    • پرسش:
      مدت ۲سال است که نامزد کردم ولی از روزهای اول  مشکلات فراوانی بین زنم و خانوادم ایجاد شده.بطوری که الان‌ دیگه تقریبا مشکل خیلی بزرگتر شده و دو خانواده هم باهم هیچ رابطه ای و تماسی ندارن.مشکل از اونجا شروع شد که چون خانواده بنده خیلی مذهبی هستن و پایبند و معتقد به چادر و حجاب،ولی خانم‌ و خانواده خانم بنده اصلا چنین نیستند و کاملا درتضاد هستند، اصلا رابطشون باهم جور درنمیاد. و متاسفانه من این مسئله بی حجابی و بی بندوباری خانواده زنم رو موقع خواستگاری زیاد بهش اهمیت ندادم.مشکل بخاطر این بهانه خیلی بزرگ شد و به دخالت های خانواده من به حجاب خانمم ربط پیدا کرد.به طوری که گهگاهی دخالت های بیجای اونا،باعث ایجاد اختلاف شدید بین من و زنم شد که تا الان ادامه دارد. متاسفانه من خودم هم دیگه کنترل از دستم خارج شده و نمیدونم چیکار کنم. در کل خانواده من با زنم و خانواده زنم اصلا دیگه رابطه خوبی ندارن.من موندم و دوتا خانواده که هیچ باهم جور درنمیان.خانواده زن من اهل موسیقی و رقص و عروسی و مراسم های مختلط و افرادی غیرمذهبی و خانواده من مخالف این کارها.به طوری که خانم بنده و خانوادش میگن که خانواده تو بی کلاس و عقب مانده هستن.والا شدیدا بین یک دوراهی گیر کردم.بطوری که بخاطر این مسائل حتی پدرم هم با من حرف نمیزنه.
       

      پاسخ:

       معمولابهترین زمان اختصاصی برای دوران نامزدی بین 6ماه یا یک سال هست یکی از دلایل بروز همین اختلافات کش دار شدن زیادی این دوران است. چون با گذر زمان احساسات و وابستگیها نسبت به هم زیاد می شود طرفین بیشتر از روی احساسات تصمیم می گیرند. دوران نامزدی دوره شناخت بهتر طرف مقابل ، اخلاقیات رفتار طرف مقابل و خانوده وی محسوب می شود و در پایان این دوره دو طرف به این نتیجه می رسند که می توانند مسیر زندگی رو با هم ادامه دهند یا نه. توصیه می کنم بصورت جدی در مورد اختلافات فرهنگی و اعتقادی که وجود دادرد فکر کنید و اینکه آیا می توانید با این وضعیت ادامه بدهید و در صورت ادامه چه نتیجه ای خواهید داشت. جنبه های مختلف رو بررسی و تحلیل کنید سپس تصمیم نهایی رو اتخاذ کنید.
      منبع
  • همسرم به نماز و روزه بی اعتقاد است
    • پرسش:
      دو ماه است که نامزد کرده‌ام. اخیرا متوجه شده‌ام که همسرم به نماز و روزه بی اعتقاد است. به ایشان گفته‌ام اگر می‌خواهد با هم ازدواج کنیم باید نماز خوانده و روزه بگیرد. اما هنوز نتوانسته تصمیمی بگیرد و به گمانم، نخواهد توانست چنین تصمیمی هم بگیرد. از طرفی دوستش دارم و از هر جهت پسر خوب و متعهدی است. اگر با ایشان ازدواج کنم گناه می‌کنم؟ من نمی‌خواهم از خدا دور شوم.

      پاسخ:

      هم تصمیم به ازدواج و هم تصمیم به اینكه با چه كسی ازدواج كنیم، از بزرگترین تصمیمهای زندگی یك فرد است، چرا كه ممكن است مسیر و سرنوشت فرد را با تغییرات اساسی مواجه كند.
      به هر روی لازم است هر فردی برای خود معیارهایی برای انتخاب داشته باشد و بعد از اینكه این معیارها را اولویت بندی نمود، برحسب این معیارها و این اولویت بندی اقدام به انتخاب نماید.
      مثلا ممكن است فردی معیارهایی مانند، خوش رفتاری، انعطاف پذیری، تدین، تحصیلات، ظاهر و… را از جمله معیارهای خود بداند و در این میان تدین از جمله معیارهای درجه اول او باشد، طبیعی است كه در اینصورت یا باید با فردی ازدواج كند كه حتما دینمدار باشد و یا اینكه نسبت به اولویت چنین معیاری تجدید نظر نماید و یا از آن صرفنظر كند!
      در خصوص حضرتعالی هم همین قاعده صادق است، اینكه چنین شخصی را انتخاب كنید یا خیر به حضرتعالی و معیارهای حضرتعالی وابسته است. البته لازم است نقاط قوت و منفی این شخص را به صورت یك مجموعه ببینید و پس از تحلیل و بررسی روشن كنید كه آیا نقاط منفی ایشان به نقاط مثبت غلبه دارد یا خیر؟ اینكه می‌گوییم غلبه منظور ما تعداد نیست. بلكه منظور ما جایگاه و اهمیت است. ممكن است فردی مثلا ۴ خصوصیت منفی داشته باشد و ۲۰ خصوصیت مثبت، لكن این خصوصیات منفی به اندازه‌ای مهم و تاثیر گذار باشند كه بر این ۲۰خصوصیت مثبت غلبه پیدا كنند و یا بالعكس!
      نكته دیگر كه لازم است به آن توجه گردد این است كه در ازدواج لازم است مبنای انتخاب ما امور نقد و بالفعل باشد، نه امور بالقوه و نسیه! به این معنا كه ما باید فرد را همانگونه‌ای كه هست بپذیریم و به این امید كه او بعدا تغییر می‌كند ویا اینكه او را تغییر می‌دهیم، انتخاب نكنیم.
      با توجه به این نكات این حضرتعالی هستید كه باید با مقایسه جهات مثبت و منفی ایشان و همچنین لحاظ اولویتها، انتخاب كنید.
      در پاسخ به بخش دوم سوال حضرتعالی كه آیا ازدواج با فرد بی‌نماز حرام است یا خیر، باید گفت چنین ازدواجی حرمت شرعی ندارد، به شرط اینكه خوف و بیم آن نباشد كه دین شما در خطر بیفتد.

       

      منبع

  • دختره تقریباً اکثر معیارها را دارد ولی خانواده‌اش آنطور که باید قید و بند ندارند
    • پرسش:
      ازدواج با دختری که تقریبا اکثر معیارها را دارد ولی خانواده‌اش آنطور که باید قید و بند ندارند، آیا درست است؟ بعنوان مثال خواهرهای دختر، بعداز ازدواج تحت تاثیر همسرانشان، سیگاری و مشروب خوار و اهل ماهواره شدند. ولی خود دختر خوب بوده و اینگونه نیست و مادرشان هم از وضعیت خواهران و دامادشان با خبر نیستند.

       

      پاسخ:

      طبعا رمز موفقیت یک ازدواج در رعایت اصل همتایی است كه یكی از مصادیق آن همتا بودن در آداب و فرهنگ است. لذا به همان میزان كه تعارض فرهنگی وجود داشته باشد به همان میزان نیز اختلافات ممكن است محقق شوند.
      در این بین آنچه كه مهم است رویكرد این خانم به موضوع مورد اشاره است.
      آیا از این رفتارها متنفر است؟
      آیا نسبت به اینگونه رفتارها بی تفاوت است؟
      آیا به اینگونه رفتارها تمایل دارد؟
      بدیهی است تنها گزینه مورد قبول گزینه اول است. ضمن اینكه به یاد داشته باشید باید از هم اینك سطح و نوع روابط شما با خانواده این خانم یعنی خواهران و همسران خوهران ایشان معین و كم و كیف آن روشن گردد و مشخص شود كه اولا ایشان تا چه اندازه به خواهران خود وابستگی دارند و ثانیا میزان ارتباط خود را با ایشان چگونه تعریف می‌كنند و كم و كیف توقع ایشان از شما در برقراری ارتباط با خانواده و خواهرانشان چگونه تعیین می‌شود. ضمن اینكه به یاد داشته باشید ارتباط شما با این افراد در چگونگی آینده زندگی شما و فرزندانتان بدون تاثیر نیست.
      پس ترجیح (تاكید می كنم ترجیح و نه ضرورت) این است كه چنین ازدواج سر نگیرد.

       

      منبع

  • پسره میگه چند سال صبر کن تا بیام خواستگاری
    • پرسش:
      دختری هستم ۱۵ ساله که یک سال است با پسری ۱۸ ساله رابطه دارم. اما خانواده هر دو متفاوت هستند، به همین خاطر مادرم مخالف است؛ لذا رابطه‌ام را به هم زدیم، نه اس ام اس می‌دهم و نه زنگ میزنم. ایشان می‌گویند، صبر کن تا چند سال دیگر به خواستگاری‌ات بیایم. در ضمن علاقه شدیدی به وی دارم.

      پاسخ:

      ازدواج یک اتفاق بسیار مهم در زندگی انسان است و هر گونه انتخاب احساسی و از روی علاقه های آنی و زود گذر باعث انحراف از مسیر انتخاب معقولانه و منطقی خواهد شد. متأسفانه شما قبل از اینکه وضعیت خانواده خودتان را از نظر رضایت و حساسیت های فرهنگی بررسی کنید، شروع به سرمایه گذاری روانی و به وجود آمدن علاقه به طرف مقابلتان کرده اید؛ و بعد از اینکه به صورت کامل وابسته شده اید الان دچار تعارض و سردرگمی بین دل خودتان و رضایت والدین شده اید. حتی به ندای منطقی و هشدار دهنده عقلتان که به شما فریاد می زند که شما با طرف مقابلتان از نظر شخصیتی و فرهنگی و خانوادگی متفاوت هستید را هم به دلیل این وابستگی گوش نمی دهید.

      قطعا یک فرد ۱۸ ساله در اوج بی ثباتی هیجانی و مانند رودی است که جزر و مد فراوانی دارد و ممکن است بعد از گذشت مدتی گرایش به فردی دیگری پیدا کند و خواهان کسی دیگر باشد قطعا یک نوجوان تا سن ۲۳ سالگی ممکن است ثبات و پایداری احساسی و هیجانی را نداشته باشد. از طرفی مشکل شما آمدن یا نیامدن ایشان نیست، بلکه عدم رضایت والدین به دلیل تفاوت های فرهنگی است که این عدم رضایت منطقی است که با آمدن ایشان در سال های آینده این تفاوت ها برطرف نخواهد شد. از طرفی انسان ها هر چه که پا به سنین بالاتری می گذارند تغییرات شناختی به نفع عقل و منطق دارند و مشخص نیست بعد از گذشت چند سال ایشان همان احساسی را به شما داشته باشد که الان دارد و نکته دیگر بسیار از افرادی که قبل از ازدواج با شریک زندگیشان دوست بوده اند غیر از اینکه اختلافات و تفاوت های فردی ، شخصیتی و خانوادگی بعد از گذشت مدتی آشکار شده و دچار ناسازگاری می شوند، از طرفی دیگر دچار شک و بدبینی و نگرانی نسبت به تعهد قبل و بعد از ازدواج توسط شریکشان هستند و گاهی این احساسات منفی در قالب رفتارهای آزاردهنده نسبت به همسرشان آشکار می شود پس شما با یک درونگری باید به سرعت از این وابستگی خلاص شوید.

      منبع

  • آیا ازدواج زن شیعه با مردی از اهل تسنن صحیح است؟
    • پرسش:

      آیا ازدواج زن شیعه با مردی از اهل تسنن صحیح است؟

      پاسخ:

      ازدواج با سنى كه ناصبى (دشمن اهل بیت) نباشد، از نظر فقهی و شرعی اشكالى ندارد. اگر مرد شیعى با زن سنى ازدواج كند، اشكالى ندارد و اگر زن شیعى با مرد سنى ازدواج كند، خلاف احتیاط است. حضرت امام مى ‏فرماید: «تإ آنجا كه ممكن باشد، این احتیاط ترك نشود».

      یعنى زن شیعى سعى كند با مرد سنى ازدَواج نكند چون غالبا زنان تابع شوهران هستند و زن خواه ناخواه تحت تأثیر شوهر قرار مى ‏گیرد یا اگر اختلافاتى پیش ‏آید، ممکن است فرزندان به روش پدر بیشتر تمایل پیدا ‏كنند. نقش پدر و مادر در تربیت فرزند بسیار است. بنابراین اگر زن شیعه مذهب با مرد سنى ازدواج نكند بهتر است.

      از نظر تربیتی  و اجتماعی  چون مبنای ازدواج بر ارتباط عمیق و گسترده میان زنان و مردان بنیان نهاده می شود، ازدواج دو شخص با دو عقیده مخالف با هم دشوار است و مشکلات رفتاری را نیز غالبا به دنبال دارد. مگر این که نکات مثبت دو زوج بسیار باشد که بتوانند با هم زندگی خوب و آرامی داشته باشند.

      یكی از مراحل مهمّ و سرنوشت ساز در زندگی آدمی، مرحلة انتخاب همسر است؛ زیرا انسان در این مرحله، شریك زندگی و همدم غمها و شادیهایش را بر میگزیند؛ لذا جا دارد كه در انتخاب همسر، دقّت كافی شود. یكی از چیزهایی كه در گزینش همسر لازم است، مورد توجّه قرار گیرد، موضوع كفو و هم شأن بودن است.
      در روایات است كه رسول خدا(ص) فرمود: با افراد هم شأن ازدواج كنید.

      بیش از صد مورد تحقیق نشان داده است كه اگر افراد با كسانی ازدواج كنند كه هم شأن و همسان هستند، امر زندگی آسانتر میگذرد. بسیاری از اختلافات بین زن و مرد، به خاطر هم شأن نبودن آنان است.
      تكیه اساسی اسلام در كفو و هم شأن بودن، روی مسأله ایمان و اعتقاد است. همسر را باید در چارچوب اعتقاد به مذهب و مكتب مورد قبول خود جست و جو كرد، تا سنخیت و تجانس و امكان جلب و جذب باشد.
      بنابراین، امكان موفقیت در زندگی زناشویی كسانی كه از نظر اعتقادی اختلاف دارند، كم است و ازدواج زن شیعه با مرد سنّی، صلاح نیست.

      منبع

  • با خواستگارم خیلی تفاهم مذهبی نداریم
    • پرسش:

      من ۲۶ سالمه. خواستگاری دارم که ۳۰سالشه تا حدی با دین آشناست. یعنی میگه نماز حتما میخونم اما گاهی اول وقت گاهی آخر وقت و گاهی هم وسط وقت. اهل نماز مستحب و روزه مستحب و مسجد و هیئت و نماز جمعه و اینا هم تا حد زیادی نست.
       در زمینه رعایت حلال و حرام هم میگه تا اونجایی که بتونم رعایت میکنم. وضع مالیش هم تقریبا خوبه. یعنی بیشتر برای کارش وقت میذاره تا چیزای دیگه. محرم و نامحرم رو هم رعایت میکنه. اخلاق داخل خانواده اش هم بسیار خوبه.
      برای من اینکه همسرم حداقل اهل نماز اول وقت و مسجد باشه خیلی مهمه . میخوام بعدا به بچه ام بگم که ببین پدرت رو ازش یاد بگیر.
      اما حالا خیلی مرددم. وضع اقتصادی اونچنان برام مهم نیست. در کل از نظر مدهبی ( که برای من خیلی اهمیت داره) اندکی پاین تره.
       مثلا میگه ممکنه من راضی نباشم که شما تو دوران عقد برین اعتکاف. یا بعد از ازدواج برای جشن تولد امامان یا مراسم عزاداری برین مسجد.

       

      پاسخ:

      تفاهم مذهبی تنها یک بخش از تفاهم هایی است که دختر و پسر باید در کنار هم دیگر داشته باشند و تفاهم شخصیتی ، فرهنگی ، خانوادگی هم بسیار مهم است. مثلا ممکن است فردی حلال و حرام را کاملا رعایت کنند ، ولی از نظر هیجان مثبت در سطح پایینی باشد و رابطه عاطفی و ابراز احساسات کردن مناسب و منطقی نداشته باشد. یا در ارتباط با دیگران مشکل زود رنجی و عصبانیت داشته باشد .  یا به طور خود انگیخته دنبال برآورده کردن انتظارات طرف مقابل نرود یا فردی درون گرا باشد .

      پس شما باید در حیطه های دیگری نیز با تحقیقات از روابط پدر و مادر ، مصاحبه با دوستان ، همکاران و مسولین بالاسر ایشان از رفتارهای طبیعی ایشان در محیط بیرون از نظر مسولیت پذیری ، گرمی و صمیمیت ، پشتکار و تلاش، خوش اخلاقی و انگیزه گفت و گو داشتن، منظم و منضبط بودن، عصبانی و تحریک پذیربودن ، وسواس داشتن و به تأخیر انداختن، انزوا طلبی و کناره گیری از جمع ، کمک کردن به دیگران و… به ابعاد دیگری از شخصیت ایشان پی ببرید.  حتی شما با تحقیق از اعضای دیگر ازدواج کرده ایشان و بررسی موفقیت آنها در زندگی به وضعیت ایشان بهتر و بیشتر آشنا شوید.
      در مورد موقعیت مذهبی این نکته را نیز توجه داشته باشید که مهم داخل چهار چوب بودن است.  پس ممکن است فردی نقطه وسط دایره دین باشد و فردی نقطه مرزی باشد.  مهم این است که داخل دایره دین است.

      اما نکاتی که فرمودید مانند اعتکاف و جشن تولد امامان از واجباتی که مزاحم پیروی از همسرتان باشد نیست،  اما بستگی به میزان اهمیت شما به این گونه مستحبات دارد.  اگر در مورد مستحبات بین وجوب اطاعت از همسر و انجام مستحبات به طور کلی شما انجام مستحبات برایتان مهم است، شما در این ازدواج ممکن است دچار مشکل شوید.  ولی اگر مستحبات آنقدر برای شما مهم نیست، می توانید در این گونه موارد به صورت جزیی و دقیق با همسر آینده ابتدا به توافق کتبی برسید تا از این نظر مشکلی برای زندگی شما پیش نیاید.

       

      منبع

  • خواستگارهایم از نظر مذهبی مورد تأیید نیستند
    • پرسش:

      حدود 30 سال سن دارم، تا كنون ازدواج نكرده ام زيرا خواستگارهايي كه دارم از نظر مذهبي مورد تأييد نيستند. در يك خانوادة شلوغ زندگي مي كنم و مدام مورد سرزنش آنها قرار مي گيرم، چون گمان مي كنند من مانع ازدواج آنها كه كوچكتر هستند شده ام،… حدود 5 سال در حوزه تحصيل كرده ام، علاوه بر آن در دانشگاه آزاد رشته معارف اسلامي درس مي خوانم  لطفاً راهنمايي بفرمائيد؟

      پاسخ :

      شما در بسياري از ابعاد زندگي خود تاكنون موفق بوده ايد. تحصيلات حوزوي شما و هم چنان تحصيلات دانشگاه و از همه مهمتر عفت و نجابت شما که در انتخاب همسر آيندة خويش ملاك هاي اسلامي را در نظر داريد، همه نشانة مؤفقيت و ايمان و تديّن شما است.

      با اين مقدمه كوتاه اينك مي پردازيم به پاسخ كه در واقع شرح حال شما است و به نحوي مشكلات زندگي شما در آن منعكس شده است. مسايلي كه شما مطرح كرده ايد كم و بيش ديگران نيز به نحوي با آن ها روبرو هستند. گذشتة زندگي شما به هر نحوي كه بوده سپري شده و از دست رفته است، لذا نبايد بيش از اندازه روي آن متمركز شويد و خطرات تلخ گذشته را به ياد آوريد. آن چه مهم است اين است كه دربارة آيندة خود به ويژه در مورد ازدواج خويش تصميم بگيريد.

      تا هنوز هم فرصت باقي است. اگر فكر مي كنيد سنّ شما زياد شده و مجرد باقي مانده ايد، در عوض تجربة كافي بدست آورده ايد و بهتر مي توانيد در مورد زندگي آيندة خويش برنامه ريزي كنيد. چه بسا افرادي كه در سنين پايين و بدون تجربه و آگاهي لازم ازدواج كرده اند اما به طلاق و جدايي يا انواع درگيري هاي خانوادگي منجر شده است، ولي شما هنوز هم فرصت انتخاب را داريد و برگ برنده دست شما است. پس بايد در انتخاب همسر و نحوة بهره گيري از آيندة خويش كمال دقّت را داشته باشيد.

      در حال حاضر راه نجات شما از مشكلات خانوادگي و رسيدن به ساحل آرامش همان ازدواج است. شايد بگوييد خانواده ام راضي نيست و هر خواستگاري كه مي آيد، بهانه مي گيرند. اين حرف شما درست است و براي اين كه خانواده تان با ازدواج شما موافقت كنند، ابتدا بايد ارتباط خود با آنها به ويژه مادرتان اصلاح كنيد.

      هميشه به مادر خود احترام بگذاريد. شرايط و وضعيت روحي خويش را براي وي تعريف كنيد. در اين صورت مي توانيد موافقت ايشان را جلب نماييد. در صورت امكان از واسطه اي امين و رازدار به طور غيرمستقيم بخواهيد زمينه را براي شما فراهم كند و والدين شما را توجيه كند.

      نكتة ديگري كه بايد توجه داشته باشيد و هميشه رعايت كنيد اين است كه راجع به هر موضوعي به طور منفي نيانديشيد. اگر تاكنون زمينة ازدواج شما فراهم نشده، لزوماً به اين معنا نيست كه شما لياقت نداريد، و در آينده هم كسي به سراغ شما نمي آيد. برعكس اين بخاطر لياقت بالاي شماست كه دنبال فردي متدين هستيد.

      خانوادة شما هم اگر موافقت نمي كنند و بيش از اندازه احتياط مي كنند، به خاطر اين نيست كه شما را اذيت كنند بلكه از روي دلسوزي و به جهت اين است كه زندگي شما براي آن ها مهم است. اگر شما بتوانيد در مورد زندگي خويش مثبت نگر باشيد و تحليل درستي از قضايا داشته باشيد، قطعاً اوضاع زندگي تان بهتر مي شود.

       

      منبع

  • می‌تونم به يه دختر بى نماز پيشنهاد ازدواج بدم؟
    • پرسش:
      مى خوام به يه دختر بى نماز پيشنهاد ازدواج بدم. خودم آدم بسيار مذهبى. اهل نماز شب و دعاى كميل و زيارت عاشورا و… هستم. از لحاظ اسلام، ازدواج با بى نماز چطوره؟ آيا ميشه بعد از ازدواج يه دختر 22 ساله رو نماز خون كرد؟
       .
      پاسخ:
      ازدواج يكى از مهمترين حوادث زندگى است و نقش اساس در خوشبختى و سعادت يا بدبختى و شقاوت انسان دارد و از آنجا كه مذهب واعتقادات جزيى از زندگى فردى واجتماعى انسانها بوده ودر زندگى مشترك نقش تعيين كننده داشته وحتى گاهى اختلاف در اين زمينه با عث اختلافات خانوادگى خواهد شد لذا به نظر مى آيد در اين امر مهم با احتمالات پيش رفتن ، و اميدوارى بى جا به خود دادن نسبت به اين كه بعدا متدين مى شود و نمازى مى خواند ، كار معقول و منطقى نباشد .
      فراموش نكنيم كه شخصى كه تصميم ازدواج با ديگرى را دارد هدف از ازدواج او نمازخوان كردن ويا اصلاح اعتقادات طرف مقابلش نمى باشد بلكه مى خواهد با ازدواجش به آرامش ، سكون و . . . دست پيدا كند . چراكه طبق قائده همسر آدمى بايد قبل از ازدواج همان گونه كه حق است تربيت شده باشد ، نه آنكه در منزل شوهر بخواهد تربيت شود زيرا تجربه نشان داده آنهايى كه همسر مناسب و تربيت يافته انتخاب نموده اند در ادامه زندگى با مشكلاتى مواجه مى شوند چه رسد به آنكه شوهرى بخواهد همسرش را در منزل خود ( بر اساس شاخصه هاى مورد نظرش ) تربيت نمايد لذا بهتر است وضعيت فعلى طرف مقابل را در نظر گرفته و به اين دل خوش نكرد كه بعد از ازدواج نماز خوان خواهد شد .
      در نتيجه كسى كه مقيد به احكام شرعى و پايبند به دين و مسائل دينى هست و دوست دارد در آينده با همسرى متدين زندگى كند بايد از همان ابتدا همسرى انتخاب كند كه حد نصاب از ايمان و التزام عملى به احكام شرعى را داشته باشد و الا در آينده نزديك نسبت به موضوعات مختلفى همچون طهارت و نجاست ، تربيت فرزند ، مخالفت خانواده شوهر و . . . مواجه خواهد شد .
      در پايان اين نكته را نيز متذكر مى شويم كه در اسلام هم كفو بودن دختر و پسر شرط ازدواج مى باشد و از نظر معارف اسلام و روايات مأثوره از اهل بيت و نيز سيره ئ پيامبر اكرم ( صلى الله عليه وآله ) و ائمه ( عليهم السلام ) تنها چيزى كه كفويت را احراز مى نمايد ايمان است . ايمان يعنى اعتقاد باطنى به خداوند و التزام عملى به مقتضاى ايمان ، يعنى به دين و آموزه هاى اسلام . لذا پيامبر خدا جوبير كه مردى سياه پوست و فقير بود را به « دلفار » دختر زيادبن لبيد تزويج نمود و فرمود : « الْمُؤْمِنُ كُفْوٌ لِلْمُؤْمِنَهِ وَ الْمُسْلِمُ كُفْوٌ لِلْمُسْلِمَه » .
      ( مرد مؤمن همتاى زن مؤمن و مرد مسلمان همتاى زن مسلمان است »
      بنابراين در صورتى كه انسان با همسرى ازدواج كند كه از نظر ايمانى و يا التزام عملى به احكام و اخلاق اسلامى همچون نماز مشكل دارد و از اين نظر كفويت ندارد ، نمى تواند آينده و خوشبختى خود را تضمين شده بداند .

       

  • دختری كه میخوامش از نظر اجتماعي-اقتصادي-فرهنگي با من تفاوت دارد
    • پرسش:
      عاشق دختري شدم كه از نظر اجتماعي-اقتصادي-فرهنگي با من تفاوت دارد اما نجابت و مهرباني او باعث ادامه عاشقي ام مي شود، آيا ما مناسب همديگر هستيم؟
      .
      پاسخ:
      ازدواج يكى از مهمترين پديده هاى زندگى انسان است كه در پيشرفت، كمال و سعادتمندى انسان نقش اساسى دارد و طبيعى است كه نبايد آن را به سبب انتخابهاي نادرست و ناشيانه اي كه در اثر عدم واقع نيگري و عدم جامع نگري صورت مي پذيرد، در معرض ريسك قرار داده و ارتباط زوجين را به سبب عدم تناسب و هماهنگي در محورهاي مختلف كفويت به سادگي تزلزل پذير ساخت.
      عشق واقعي و علاقه مندي حقيقي بين دو جنس كه از جمله اهداف تشكيل زندگي مشترك است ،زماني ايجاد مي شود كه دو فرد ارتباط خود با يگديگر را به سادگي تزلزل پذير نسازند,درحالي كه عموماً در مواردي كه كفويت افراد رعايت نگردد ، خواه ناخواه در زندگي مشترك تنش , مشاجره و عدم تفاهم به وجود خواهد آورد و در نهايت زندگي شيرين زوجين را تلخ خواهد كرد.
      مشابهت در افكار ،باورها و نگرش هاي زوجين به جهت بر انگيختن عواطف مثبت يا احساس تأييد و بالا رفتن عزت نفس موجب جاذبه و دوستي آنها مي گردد كه در تداوم زندگي مشتركشان نقش عمده اي ايفا مي كند.
      برادر گرامي با مشاهده موارد عيني به روشني مي يابيم كه سنخيت و تناسب ميان زن و شوهر از رموز زندگي هاي موفق و پايدار است .در روايات از اين تناسب با عنوان (كفويت) ياد شده است .
      بنابر اين است كه توصيه مي گردد قبل از هر چيز بايد از معيارهاي همسر شايسته شناخت كافي پيدا كرده و تناسب , همتايي و كفو همديگر بودن از جنبه هاي مختلفي از جمله :
      الف . تدين و ميزان پاي بندي به دستورات شرع
      ب . همتايي و هماهنگي فرهنگي ، فكري و اجتماعي
      ج . همتايي اخلاقي و پاي بندي به آداب اخلاقي
      د. كفو همديگر بودن از نظر تحصيلات علمي
      ه. تناسب در زيبايي
      و. تناسب سني
      ز. تناسب مالي و سطح اقتصادي و… رعايت گردد .
      ×مباني تفاهم بين همسران
      يكي از مباني تفاهم زوجين هماهنگي در زمينه هاي فرهنگي و اجتماعي است كه در ايجاد روابط سالم و سازنده بين آنها نقش مهمي دارند .اگر مرد و زن هنگام ازدواج ،همانگونه كه كفو بودن در اعتقادات ديني را لحاظ مي كنند ،كفو بودن در امور فرهنگي و اجتماعي را نيز مراعات كنند ،يعني با خانواده اي ازدواج كنند كه در آن طرز فكرهاو تلقًي ها از امور ،حوادث ،آداب و رسوم و ارزشهاي مقبول شبيه و هم جهت با همديگر است ،داراي تفاهمي پايدار خواهند گشت .نكته پاياني
      كفو و هم شأن بودن به عنوان ملاك بسيار مهمي است كه شامل وضع مالى ، مذهبى ، اخلاقى ، فرهنگ خانوادگى ، دانش ، قيافه و بسيارى از شرايط اجتماعى مى شود. بايد فاصله در حدى نباشد كه زندگى را براى طرفين مشكل سازد. در خصوص اختلاف سطح اقتصادي بايد بگوييم كه به خودي خود آسيب زا نيست مگر اينكه يكي از طرفين به ديگري منّت گذاري كند و يا دچار تكبر و غرور شود.
      اختلاف در سطح توانايي مالي ميان خانواده زوجين تا حدّي قابل تحمّل است و حساسيت برانگيز نيست، ولي گاهي اين اختلاف در حدّي است كه كفويت و همتايي ميان زوجين را تهديد مي كند و زمينه اختلاف هاي فرهنگي و اجتماعي مي شود و تفاهم ميان آنان را از بين مي برد. بنابراين اگر معيارهاي اصلي ازدواج وجود داشته باشد، تمكن مالي در صورتي كه باعث بهم خوردن تعادل و كفويت نشود، اشكال ندارد.

       

  • خواستگارم اهل نماز و روزه نیست
    • پرسش:

      یه خواستگاری دارم که از همه نظر ایده اله وتمام ملاکام رو اعم از مدرک و شغل و پاکی وشخصیت و ظاهر و…. داره الا یه چیز که البته واسم خیلی مهمه اونم اینه این اقا میگه فقط به خدا و قران اعتقاد دارم اما خیلی از عقاید مذهبی رو قبول نداره و نماز نمی خونه روزه هم نمیگیره اعتقادات مذهبیش منو خیلی میترسونه هر چی باهاش بحث می کنم بی فایده است
      خیلی حالم گرفته است باید هم زودتر تصمیم بگیرم چی کار کنم.

      .

      پاسخ:

      این مساله خیلی مهمیه و هر چند بحث مفصلی رو می طلبه اما نکاتی رو مختصرا عرض می کنم
      این فرد صرفا یک آدم نماز نخون نیست بلکه ادمیه که خیلی از عقاید مذهبی رو قبول نداره و باید در موردش احتیاط کرد چرا که ممکنه دختر بعد از مدتی تحت تاثیر افکار و گفتار مسمومش قرار بگیره و عوض بشه
      به عقیده ما شیعیان مفسر واقعی قرآن، پیامبر و اهل بیت هستند و جدا کردن اهل بیت از قرآن نتیجه ای جز گمراهی و انحراف نخواهد داشت
      گذشته از این حتی کسی که ادعای قبول داشتن قرآن رو داره چرا نماز نمی خونه در حالیکه قرآن صراحتا به نماز امر می کنه و بر فرض که بخواد بخونه وقتی غیر قرآن رو قبول نداره شیوه خواندن نماز رو از کی می خواد بگیره و همین طور روزه
      به نظر می رسه شمائی که این مسائل برات مهمه وصلت با چنین فردی دو حالت داره یا شما هم مدتی بعد مثل ایشون بشین که این خسارت بسیار بزرگی براتون هست یا اینکه از رفتار ایشون یک عمر باید در عذاب باشید مگر اینکه نسبت به مسائل دینی همسر حساس نباشید و ایشون هم همنیطور کاری به تدین و اعمال دینی شما نداشته باشه و عیسی به دین خود و موسی به دین خود
      لذا اگر شما شخصی هستید که به ایمان و تقوا اهمیت نمی دهید و نماز خون بودن یا نبودن شوهرتان براتون مهم نیست هر چند که اجمالا این کار و دوست داشته باشید می تونید با وی ازدواج کنید لکن مدتی بعد شما هم ممکنه عقاید تان مثل اون بشه  و در دنیا و اخرت ضرر کنی اما اگر اعتقادات مذهبی برای شما مهمه
      (کما اینکه گفتید مهمه) و شما دوست دارید شوهرتان حتما کسی باشد که دستورات اسلام را اجرا کند در این صورت بهتره جواب مثبت ندی
      مسئله آخر اینکه ممکنه شما به خاطر علاقه و شرایط مناسب وی به امید اصلاح در آینده بخوای با ایشان ازدواج کنی که به نظرم این کاردرست نیست و شما باید بدانی در صورت ازدواج با اون آقا باکسی زندگی خواهی کرد که اهل نماز و روزه نیست و از همین حالا باید خودت را به زندگی با چنین شخصی آماده کنی هر چند ممکنه بعدا توبه کنه و اهل نماز روزه بشه ولی این امکان هم هست که هیچ وقت اهل این اعمال نشه و شما را هم ضعیف الایمان کنه لذا به امید بهتر شدن نباید ازدواج کنی در کل به نظر شخص مناسبی برای ازدواج با شما نیست.

      منبع

InstagramTelegrammaghalat