اختلاف داماد و پدر زن

  • کمکم کنید به خاطر پسرم زندگیمو نجات بدم
    • پرسش:

      خانمی هستم 29 ساله که مدت 4 سال است ازدواج کرده ام . خودم فوق لیسانس و شاغل هستم و همسرم دانشجوی دکتری و فعلا شغل دایمی ندارند.البته بطور ساعتی در دانشگاه تدریس میکنند .

      مدت هفت ماه است  صاحب پسری شده ام. از دوران بارداری با همسرم به مشکل برخوردیم و تمام مشکلاتمان بر سر خانوادهایمان است. در اوایل ازدواج رابطه ما با خانواده من به علت حمایت ها و کمک های آنها بیشتر بود و خانواده همسرم به بهانه مخالفت با ازدواج ما کاملا خود را کنار کشیده  بودند و همسرم از این موضوع ناراحت بوده و  روابط سردی در حد دیدوبازدید هفتگی داشتیم.

      منزلی را با پدرم شریکی خریداری کرده بودیم که ما در آن سکونت داشته و به نام پدرم بود. پس از بارداری من همسرم به فکر خرید خانه ای مستقل افتاد که  به علت شرایط  بد مالی پدرم تا کنون که حدود یکسال است موفق به پرداخت سهم ما نشده و حاضر به فروش خانه هم نیست. در این مدت همسرم مدام بهانه گیری کرده و با خانواده ام رابطه ای بسیار سرد داشته و این مسئله باعث بحث و دعواهای متعددی برای ما شده است.  علی رغم تمام محبت های پدر و مادرم و زحمات آنها اخیرا همسرم توهین های زیادی به خانواده ام در دعواهایمان کرده و حتی مدتی است به خانه آنها هم نمی آید و کلا ارتباطش را قطع کرده است. که باعث ناراحتی و آزار من شده تا حدی که آخرین بار حرف جدایی به میان آمد.

      تمام حرفش بی احترامی خانواده ام به وی و خواسته اش است و از هرچیزی بهانه میگیرد و انتظار دارد من فقط از وی حمایت کنم. من میدونم کار پدرم اشتباه است و با ایشان صحبت کردم ولی حرفم این است که پدرم که در مدت چهار سال با داشتن سهم اعظم از خانه آنرا در اختیار ما گذاشته است و در موقع نیاز به ما کمک کرده الان نمیتوانم به وی فشار وارد کنم . من در اوایل ازدواج بخاطر ایشان رفتارهای خانواده اش را خیلی تحمل کردم و کوتاه آمدم ولی ایشان حاظر نیستند بخاطر من کوتاه بیایند و رابطه شان با خانواده ام را حفظ کنند.

      خواهشا مرا راهنمایی کنید تا بتوانم زندگی ام را  بخاطر فرزندم هم که شده نجات دهم.

      پاسخ:

      آنچه مهم است تفکیک مسائل است و خودتون باید بتوانید به شرایط خاص ارتباط برقرار نمایید /1- مهم است از خواسته ی همسرتون کاملا آگاه شوید و بعد نسبت به آن اقدام و همم صحبتی و به توافق برسید. 2- روابط با پدر و خوانواده پدر نباید تداخل با زندگی داخله ایجاد کند 3/ در روابط همسرتون به خانواده پدر واکنش را بیش از اندازه  نکنید4 – اولویت های زندگی را بر اساس توانایی های خود تنظیم کنید و بدون کمک دیگران  5 با یک متخصص نیز همراه شوید.

      هر قطع رابطه در مرحله ی اول برای خود قطع کننده ضرر دارد.مخصوصا با نیتی مثل نیت شما چون شما نمی توانید تا زمانی زنده ای این کار را بکنی. // شما اگر در آنجا رفت و آمد می کنید برای رضایت خود بروید در مرحله ی اول و بعد رضایت های جانبی تا آسیب نبینید.

      منبع

  • عیب جویی و برخورد بد همسرم با پدرم اذیتم می‌کنه
    • پرسش:
      خانمی 35ساله هستم و همسرم37ساله.دختری 9ساله داریم,ما در کل رابطه خوبی داریم ولی گاهی همسرم از من عیب جوییهای بی دلیل میکند حوصله ندارد البته ایشون خیلی درگیر کار هستن حتی من از برخوردشون متعجب و ناراحت میشم در کل ایشون عصبی هستند ولی در انجام کارهایی که دیگران محول میکنن خونسرد.پدرمن مردی عصبی و بسیار عجول و حساس است و ایشون خیلی در کارهایشان عجله دارند و پر سر و صدا هستند خصوصا در خوردن و همسر من چیزی نمیگوید ولی نگاهش به ایشون از صدتافحش بدتره هر چی به او میگویم اخلاقش اینطور است و عکس العمل نشان نده فایده ندارد و اصلا به ایشون احترام نمیگذارد و من ناراحت میشوم و به او میگویم اگر زن و شوهر همدیگر رادوست داشته باشند باید بخاطر هم به پدر و مادر احترام بگذارد ولی فایده ندارد و حتی گاه جلوی جمع از برخورد همسرم خجالت میکشم ولی گفتن من اصلا فایده نداردو شوهر خواهرهای ایشون خیلی به پدرشون احترام میگذارن و انها را براشون مثال میزنم البته پدرم هم خ مقصر هستن با همه چی کار دارن در کارهمه حتی همسرم.دخالت میکند خلاصه ایشون خ رک و بی ابا حرف میزنن ودرکل باهمه خ راحتن و احترام در صورتی نگه میدارن که طرفش کاری به کارش نداشته باشد حتی وقتی از من هم بهانه جویی میکتد ناراحت میشوم جلوی همه هر حرفی را میزند جلوی مادرم از من عیب جویی میکند چرا جوش زدی.بلند حرف نزن دست تو دهن نکن گاه خ خسته میشم اولا ناراحت شدنم ناراحتش میکرد ولی الان نه .به او میگویم منو دوست داری میگه اره همه چیت خوبه ولی بعضی اوقات گیر میدی میگم همه که شش دانگ نیستن همه عیب دارن تو هم عیب داری و من کلا خ به ایشون میگفتم که اخلاقتو درست کن با مردم درست برخورد کن با اینکه ایشون خ مهربان و دلسور هستن و در کمک به دیگران همیشه پیشتازن و در مقابل کارهاش بیشتر اوقات ازم معذرت خواهی میکتد ولی باز تکرارمیکنه.واقعا تو اخلاقش موندم گاهی به خودم میگم تعادل روانی نداره میگم بریم روانشناس میگه من مشکل ندارم کلا خانوادشون اعتماد بنفس بالایی دارن و اینکه خودشونو تو فامیل تک میدونن.
      پاسخ:

      ببینید شما خودتون دارید ویژگی های پدرتون را می گید و نمیشه عوض کرد / پس همسر شما هم یکسری ویژگی داره که نمیشه عوض کرد/ شما هم یکسری ویژگی که نمیشه عوض کرد . مهم این است که باید یکدیگر را براساس آنچه هست ابتدا پذیرش کنیم . شما با دانش افزایی خودتون می تونید مسائل را حل کنید .
      منبع
  • پدر زنم را دوست ندارم
    • پرسش:

      از پدر زنم خیلی می ترسم و اصلا او را دوست ندارم . تا من کوچکترین خطایی می کنم همسرم را از من جدا می کند و تهدید به طلاق می کند . من از روی ترس به پدر زنم احترام می گذارم . این احترام چه ارزشی دارد ؟

      پاسخ :

      احترام در صورتی ارزش دارد که همراه با محبت باشد و از ته دل باشد . رسول اکرم فرمودند : بدترین مردم در قیامت کسانی هستند که بخاطر شرشان مورد احترام بوده اند . در جای دیگری می فرمایند : آگاه باشید کسی که مردم بخاطر شرش به او احترام می گذارند از من نیست . ما بزرگترها باید با کوچکترها جوری برخورد کنیم که ما را دوست داشته باشند و احترام های آنها از روی ترس نباشد و برای طول عمر ما دعا کنند . اگر ما کاری بکنیم که ما را نفرین بکنند و برای مرگ ما دعا کنند ، این خیلی بد است . حضرت امیر می فرمایند : مردم یک جوری با مردم برخورد کنید که اگر شما مُردید برای شما بگریند و اگر زنده بودید با شما مهربانی کنند . ما مسلمان هستیم و باید از ائمه پیرو کنیم .  ممکن است که این آقای داماد در آینده با همسرش و دامادش مقابله مثل بکند . اینکار پدر زن روی زندگی دخترش اثر می گذارد و آثار منفی زیاد دارد . ما باید بدانیم که خداوند روزی همه ی توانها را از ما می گیرد و روزی می رسد که شاید نتوانیم دست هایمان راهم تکان بدهیم . باید بدانیم این قدرت و قلدری تا آخر عمر پابرجا نمی ماند .

      منبع

InstagramTelegrammaghalat