اعتیاد همسر

  • دوست ندارم همسرم سیگار بکشه
    • پرسش:
      من و همسرم تعامل بسیار عالی با هم داریم . خیلی خیلی هم به هم وابسته ایم . ولی ایشون یکی دوتا دوستانی داره که میدونم مطمئنا سیگاری اند و حدود نزدیک به یکسال هست که از لباس و دهان همسرم هم بوی سیگار رو حس میکنم . اوایل می گفت چرا بوی سیگار میدی میگفت همکارم سیگاریه .
      چند وقت پیش قسمش دادم راستشو بگه،که گفت تفننی بعضا می کشم . ولی من مطمئنم که هر روز میکشه . تا حالا 10 تا فندک از جیبش و ماشین طوری برداشته ام که ندونه من برداشتم ولی وقتی می پرسم این فندک چیه میگه مال دوستمه جا مونده. وقتی هم عصر برا اضافه کار میره اداره لااقل یک روز درمیان با اون دوستش قرار داره ولی من که می پرسم چرا دیر کردی الکی یه چیزایی دیگه میگه . مطمئنم میترسه دعوامون بشه برا همین بهم راست نمیگه .
      نمیخوامم برخورد شدید کنم . که این ترسش تشدید بشه و زندگیم خراب شه .
      لطفا راهنماییم کنین چیکار کنم؟
      در ضمن آسم هم داره و مخالفت شدید من با سیگار هرچند تفننی اش بعلت مشکل ریه اش هست . اما هروقت میگم نکش میگه من سیگاری نیستم. هر دو هم کارمند هستیم

      پاسخ:

      دوست عزیز،لطفا تعامل عالی خود را با کنترل کردن همسرتان ازبین نبرید،بسیار به ندرت ممکنه که یک فرد سیگاری،با کنترل همسرش مصرف سیگار را کنار گذاشته باشد،این یک مسله ای شخصی است که برای ترک آن انگیزه خود فرد لازم است،شما فقط می توانید به جای همسرتان خودتان را کنترل کنید،مثلا اگرهمسرتان بوی سیگار میدهد،از او فاصله بگیرید و دلیل فاصله خود را توضیح دهید،اینکه بوی سیگار مرا ناراحت می کند،…….البته این موارد هم در صورتی است که واقعا باعث آزار شما باشد ،در غیر اینصورت مسله کاملا مرتبط با خود ایشان است.گاهی کنترل شما باعث میشود که همسرتان به شما دروغ بگويد ،واين دروغ گفتن در او احساس گناه و اضطراب ایجاد می کندو برای کاهش این اضطراب دوباره سیگار می کشد،(یعنی یک حلقه معیوب)
      مطمئنا همسر شما کودک نیست و خودش معایب سیگار کشیدن را به راحتی می تواند برای شما لیست کند،اما چیزی که اورا به مصرف دوباره واميدارد انگیزه شخصی خود اوست که فقط اگر خودش بخواهد ،قادر به ترک آن خواهد بود.با کنترل شما مصرف سیگار بیشتر میشود و حتی ممکن است با وجود اینکه خواسته به شما بقبولاند که سیگاری نیست ،حالا وقتی در این زمینه شکست بخورد و بدونه که شما باور دارید او سیگاری است ،راحت تر سیگار میکشد حتی نه تنها در محل کار بلکه در خانه،چون دیگر چیزی برای ثابت کردن ندارد.در آخر اینکه به ظاهر حرفش را بپذیرید ،این یعنی اینکه من انتظار دارم همین گونه که می گویی باشی،ولی با باور نکردن و رودررو کردن  به او این پیام  را میدهید که من انتظار دارم تو سیگاری باشی و این را باور دارم.
      مراقب پیامهایی که بصورت غیر مستقیم ،به همسرتان می دهید باشید.
      منبع
  • با همسر معتادم چه برخوردی کنم؟
    • پرسش:
      مدت 4 سال است كه ازدواج كردم  (33 سال دارم و كارشناس ارشد و كارمند دولت هستم پسر ده ماهه اي دارم ) از سال دوم ازدواج كه همسرم  كار درست و حسابي نداشت  به اعتياد روي آورد تقريبا  بهار سال قبل متوجه شدم كه  معتاد شده دو بار به من قول ترك اعتياد داد ولي  موفق نشد  از شهريور سال قبل كار مناسبي پيدا كرده  و تقريبا 40 روز پيش از طريق  يكي از دوستانش گروه  NA  رو بهش معرفي كردند كه  مراجعه كرد و به قولي ترك كرده ولي هفته پيش تو ماشين مقدار كمي مواد پيدا كردم كه گفت خيلي وقته  كه اين مواد تو ماشين هست و باهاش حرف ميزنه  من باور نكردم نميدونم چطوري باهاش برخورد كنم  ضمن اينكه من چقدر ميتونم كنترلش كنم و وقتي بيرون از خونه هست خيلي نگرانش هستم  و خيالم راحت نيست ( با توجه به اينكه  من براحتي حرفي رو باور نميكنم و نميتونم بهش اعتماد كنم  و نسبت به اين مسئله بسيار بسيار حساس هستم ) خواهش ميكنم بنده رو راهنمايي كنيد
       
      پاسخ:

      دوست خوبم اینکه همسر شما تصمیم به ترک اعتیاد گرفته خیلی خوب است، ولی پیمودن مسیر ترک خیلی کوتاه نیست، بعضی از مواد اعتیاد آور روان گردان وابستگی روانی زیادی به همراه دارند که شما می توانید با ابراز محبت ودادن امید و توکل به او مشوق خوبی برای قطع این وابستگی باشید،  دوری از محیط کمک فراوانی به بهبود شرایط خواهد کرد، تشویق او برای استفاده  از کلاسهایna تاثیر خوبی دارد، کنترل زیاد همسرتان شاید سودمند نباشد، بهتر این است با همراهی صمیمانه شما انگیزه ترک در او افزایش یابد. در کل با یاری خداوند و همراهی شما انشاءالله بهبودی کامل ایجاد می شود.
      منبع
  • نامزد خواهرم از نظر اخلاقی تعادل نداره
    • پرسش:
      خواهرم ۱۸سالشه دوساله عقد کردن نامزدش ازنظراخلاقی تعادل نداره اجازه نمیده که خواهرم خونه فامیل بره حتی فامیل نزدیک بااینکه زیریک سقف نرفتن وقتی مهمون بیاد خونمون هم نمیاد و ازموقع عقدماهی یکی دوبار دعوا میکنه وچندین مرتبه بی احترامی به خانواده ما کرده و حالا متوجه شدیم که اعتیاد داره  اخلاقش طوریه که اگه یک شب خوب باشه شب بعد کلا عوض میشه ودعواراه میندازه و اینکه شغلش سوپری داشت که هرچی باباش جنس میریخت تومغازش ته ماه نه ازفایده خبری بود نه ازسرمایهتاحالاکه کلا مغازشو جمع کرده   چطورمی تونیم به خواهرم کمک کنیم ونظرشما دراین مورد چیه
       

      پاسخ:

      با خواهرتون مخالفت نکنید چون مقاومت ایشون بیشتر میشه مثلا بگید به نظرت شرایط خوبه یا فکر می‌کنی‌ لازمه با کسی مشورت کنی‌ یا بگید نظرت در مورد نامزدت چی‌ هست دلت می‌خواد بیشتر فکر کنی‌ یاآ دوست داری که با کسی صحبت کنی‌ یا مثلا بگید احساس آرامش می‌کنی‌ وقتی‌ با نامزدت هستی‌ یا احترام لازم رو در کنار نامزدت داری .سوالات این چنینی می‌تونه کمی‌ به سمت فکر کردن هدایتش کنه و اگه ایشون موافق باشند ببریدشن با روانشناس صحبت کنند تا متوجه بشن که در انتخابشون تجدید نظر کنند.

      منبع

  • دختر خالم در دوران عقد متوجه شده همسرش معتاده
    • پرسش:

      دخترخاله ام ۲سال‌عقد کرده شوهرش مشکل اعصاب داره و تو این مدت چندبار کتکش زده ازیک طرف هم بااینکه هنوز زیریه سقف نرفتن اجازه نمیده که‌ خونه فامیل بره تااینکه به تازگی دخترخاله ام متوجه شده که معتاد شده حتی تهدید کرده که خونه بابات هم بعد عروسی نمیزارم بری همیشه دعوامیکنه بعدچندروزمیاد که من اعصابم بهم ریخته و پیش دکتررفتم  حالا اعتیادش هم یه دردسردیگه است خاله ام می خواد اقدام کنه واسه طلاق دخترش ولی دخترش ۱۸سالشه و به خاطر علاقه اش نمی خواد جدابشه ومیگه شاید درست شد نظرشما چیه چیکارباید کرد چطورمیشه به مردی که دردوران عقد کتک میزنه و اجازه رفت وامدنمیده ومعتاده اعتماد کرداگه برن زیریه سقف که سخت تره چطور دخترخاله امو متقاعد کنیم.

      پاسخ:

      مشکل اصلی دختر خاله شما اعتیاد همسرش می باشد ومشکلات دیگر مثل اعصاب ناراحت و کتک زدن احتمالا از مشکل اصلی نشات می گیرد.چون  ایشون در سنی است که احساسات بر عقل غلبه دارد،نمی تواند عاقلانه تصمیم بگیردو مشکلاتی را که بعدها باعث اختلافات جدی می شودرا نادیده می‌گیرد.بهتر  این است که فرصتی برای ترک اعتیاد به او بدهد ودر این مسیر نیز کمکش کند و تا زمانی که بهبودی کامل را بدست نیاورده با او زیر یک سقف نرود. ودر این امر مهم حتما عاقلانه تصمیم بگیرد.

      منبع

  • همسرم به سیگار و مشروب علاقه دارد
    • پرسش:
      من 30 ساله . همسرم 32- 2 سال ازدواج کردیم. مشکل جدی ما مخالفت من برای استفاده از مشروب و سیگار است. در صورتیکه همسرم تمایل  دارد. من نگران آینده  ام هستم.
      ایشان بسیار فرد محترم. کاری. با جنبه و متین. نه از نظر من بلکه از نظر جمع خانواده و دوستان هستند. ولی ماهی یکبار و شایدم کمتر است. آیا باید نگران باشم؟ همکار او سیگاری حرفه ای است؟ شریک کاری اش هم باعث شده به سیگار برگ علاقه مند شود.
      ایشون به شکل تفریحی سیگار برگ میکشد و مشروب میخورد.در جمع دوستان و خانواده.  ما مسافرت به سختی میریم چون ایشون در مسافرت هر روز تمایل داره به سیگار و مشروب. به  دلیل  اینکه خرپفی هم هست و من میگویم سیگار مشروب خرپف را بیشتر میکند. ولی گوش شنوا ندارد. و به من اهمیتی نمی دهد!
      نسبت به دکتر رفتن هم مقاومت میکندو حاضر نیست پلیپ بینی اش را عمل کند که خرپفش بهتر شود.
      ما همیشه سر این مسئله با هم مشکل داریم و من نگرانی ام را با ایشون در میون میگذارم. قبل از ازدواج اینطور نبودند .
      به من اطمینان صد درصد میدهد که من سیگاری نمشوم.
      ولی من باز با این حال نگرانم.

       پاسخ:

      دوست عزیز،نگرانی شما قابل درک است اما توجه داشته باشید شما می توانید تا همیشه نگران باشید و به ایشان هم توصیه فرماييد اما این نگرانی مسله ای را حل نخواهد کرد ،چقدر در زندگیتان این راشنيده آید که فردی به دلیل نگرانی همسرش یا توصیه های. همسرش دیگر سیگار نکشيده یا الکل مصرف نکرده !!!شاید گاهی ملاحظه کنند و در حضور شما کنترل کنند اما اصل قضيه پابرجاست مگر زمانی که خودشان ،فقط و فقط خودشان بخواهند و به این نتیجه برسند که دیگر این رفتار را ادامه ندهند.پس بهتراست به جای نگرانی تمرکزتان را روی روابط خودتان بگذاريد و فقط از جانب خودتان تصمیم بگیرید یا صحبت کنید،مثلا می تونید بگيد تو دست خود ته که الکل استفاده کنی یا نه اما من نمی تونم زمانی که دهنت بوی الکل میده یا زمانی که هو شیار نیستی در کنارت باشم!!!
      منبع
  • به خاطر اعتیاد همسرم خونه رو ترک کردم
    • پرسش:
      خانم 27 ساله ودیپلمه هستم ویه دختره 6ساله دارم و10 ساله عروسی کردم .اوایل ازدواجم متوجه شدم شوهرم هر از گاهی بصورت تفریحی که با برادر وداماداشون که جم میشن با اونا مواد مصرف میکنه .،من از همون اول بهش گفتم این کارو نکنه ،چون میگفتم یه روز عادت میکنی ،هرچی بهش گفتم فایده نداش سر این موضوع خیلی دعوا داشتیم ،در ضمن اضافه کنم ایشون خیلی دهن بین هستن،حالا حدود یک سال متوجه شدم ایشون رسما معتاد شده ،چون از کارش انداخته بودن بیرون ،برای همین مجبور شد قبول کنه که ترک کنه  ،تواین مدت باهم خیلی دعوا داشتیم چون وضعیت مالیمون خیلی خراب بود ،میخواستم خونه رو ترک کنم نذاشت ،خلاصه بعد از مدتی متوجه شدم دروغ گفته ،این اهل ترک کردن نیس ،باهم پیش روان شناس رفتیم ،فایده نداش ،حالا من خونه رو ترک کردم وخونه پدرم هستم .دیگه نمیدونم چیکار کنم .لطفا راهنماییم کنید
       پاسخ:
      براساس اصل آسیب شناسی سه نکته ی اساسی را اگر ما بتوانیم در هر اقدام رعایت بکنیم طرح ما موفق خواهد بود هرچند که نقص هایی هم داشته باشد.
      1. چه کار بکنیم که آسیب به وجود نیاید.
      2. چه کار کنیم آسیب به وجود آمده را حل بکنیم.
      3. اگر نمی توانیم آسیب را حل بکنیم چه کار بکنیم که زمینه ی ایجاد آسیب در آینده نشود.
      و اگر این سه نکته ی کلیدی در تمام مراحل درمان مد نظر باشد اطمینان بر عدم آسیب را به ارمغان خواهد آورد.

      خب در واقعیت دو آسیب جدی به وجود آمده

      1/ اعتیاد

      2/ رفتن شما از خونه

      مسئله ی مهم این است که شما اولی را نمی تونید حل کنید و باید به این فکر کنید ایت اعتیاد برای شما آسیب های جدی را به وجود نیاورد.

      اما دومی قابل حل است و این راه حل مشکل اعتیاد نیست بلکه آسیب زننده به آن است . شما با تعامل با متخصص باید دانش خود را زیاد و اهداف خود را مشخص کنید و قبل از بازگشت این کار را انجام بدهید . که این اتفاق و این تکرار برای شما عادی نشود و آسیب های جدید را به وجود نیاورد.

      منبع
  • تازه فهمیدم همسرم اعتیاد داره
    • پرسش:

      خانمی هستم 25 سال و همسرم 29 سالشه من یکسال و 3 ماه زیر یک سقف با همسرم زندگی میکنم

      نزدیک به دو هفته است متوجه شدم ایشون از عید 94 تریاک استفاده میکنه اما به گفته خودش ماهی یکبار و بخاطر مشکل جنسی که داشت که البته در جریان بیماریش بودم اما راه بدی رو انتخاب کرد

      الانم همه اطرافیان بمن میگن جدا شم یا اینکه برای تضمین زندگیم حق طلاق رو بگیرم

      که البته شوهرم اصلا زیر بار این شرط نمیره و میگه حرف من برات سند باشه و بریم پیش دکتر و مشاوره خانواده هامون احساسی تصمیم میگیرن الان واقعا نمیدونم اعتماد کنم یا نه میترسم

      دوست دارم فرصت بدم اما میترسم اصلا بین دو راهی ام

      پاسخ:

      با اینکه زمان زیادی از سوال شما گذشته همراه شدن با یک متخصص بهترین کار است تا اینکه شما به تنهایی به هم قول دهید .

      تاثیر گذاری اعتیاد بر رابطه ی جنسی این است که رابطه را کم می کند.

      و مسئله ی اعتیاد پیچیده است و حتما با نظر متخصص همراه باشید و این مسئله چیزی نیست که با یک ماه و دوماه حل شود.

      منبع

  • در طول زندگی فهمیدم همسرم خیلی بهم دروغ گفته
    • پرسش:
      من ۳۵ سال دارم، لیسانس و از یک خانواده تقریبا مذهبی، دوسال پیش با پسری که کارگر ساده بود ازدواج کردم (من مدتی کارهای اداری مشغول بودم) که در ابتدا ادعای داشتن خانه و ماشین و دارای مدرک تحصیلی دیپلم. در مراسم خواستگاری متوجه شدم که خانه و ماشین از خودش نیست. البته برای من مهم اخلاق خوب، عدم اعتیاد و ایمان بود. خلاصه این ازدواج شکل گرفت چون همه از او تعریف می کردند. پس از دو هفته از ازدواجمان متوجه شدم که قبلاً معتاد بوده،مدتی بعد فهمیدم که فقط سواد خواندن و نوشتن دارد و نماز هم حتی نمیخاند. پس از مدتی اخلاقش هم تغییر کرد و مدام با هم درگیر بودیم. ما حتی از نظر خانوادگی هم با هم خیلی متفاوت هستیم. اما خب با وساطت خانواده اش ما زندگی مشترک را آغاز کردیم. تا اینکه درگیری ها رسید به کتک زدن من. چون به گفته خودش و دیگران خیلی مرا دوست دارد و حاضر نیست مرا از دست بدهد با قول هایی که به خانواده ام داد که یکی از آنها حق طلاق بود من راضی شدم برگردم به زندگی با او.اما به قولش هم وفا نمیکنید و مدام تهدیدم میکند که اگر طلاق بگیری فلان کار را میکنم. من نمیدونم باید چکار کنم؟؟؟
       
      پاسخ:
      تهدید ایشان برای دست یافتن به اهدافش است و شما باید از راه قانون عمل کنید و حتما از مشاور حقوقی و خانواده هم زمان استفاده نمایید.
      منبع
  • همسرم بعد از ترک اعتیادش دچار خود بزرگ بینی شده
    • پرسش:

      خانمی 43ساله دبیر ریاضی -22سال سابقه-لیسانس آموزش ریاضی دارای یک فرزند دختر 18ساله پیش ریاضی همسر 47ساله سیکل -کابینت ساز در سال 73نامزد کردیم و به ژاپن رفت و قبل از برگشت خانه ای سه طبقه درجنوب شهر در نزدیکی خانوادهاش خرید بعد از سه سال و اندی برگشت در این مدت با کشمکش فراوان من وارد ترببت معلم شده و سال اول تدریسم بود پیکان خرید ،مراسم متوسطی گرفت ومبلغ قابل توجهی هم پول داشت وبا آن سکه و طلا و … کارهای دیگر انجام میداد و عقیده داشت به اندازه کافی کار کرده و همین کار خوب است بیشتر در منزل بود و نظمی در رفت و آمد وغیره نداشت و این امر باعث اختلاف شد ولی او شغل خاصی نداشت و همه کار انجام میداد ، کار خلاف نمیکرد . یک سالو چند ماه بعد خترم به دنیا آمد من در دورن بارداری مشکل داشتم واو با مسءولیت در کنرم بود باروش خودش نه خاسته من ، تا اینکه با فشار بالا و بیهوشی زایمان کردم و او نیز با روش خود وظیفه اش را انجام داد .
      همسرم حدودا دو سه سال بعد از ازدواج در جمع خانوادگی وکمی هم دوستان به تریاک معتاد شد ودر این مدت قبول نداشت که اعتیادش باعث اذیت خانواده شده چون بهیچ عنوان مشکل مالی نداشتیم و او همچنان عقیده داشت همه چیزخوب و مرفه است . در خرج کردن کاملا با احتیاط رفتار میکرد ولی به نیاز های من اهمیت نمیداد و خودش تصمیم گیری میکرد خرید میکرد ولی من به سختی میتونستم وادارش کنم چیزی را که لازم دارم بخرد.ده سال با این وضعیت زندگی کردیم و بعد از مرگ مادرش در سن 63 سالگی به دلیل سرطان ، اعتیاد خود راترک کرد .ولی باز شروع کرد بار دوم بعد از ترک به ان ای رفت تا پاک بماند . بعد از ترک زندگی ما بهتر که نشد در بعضی موارد بدتر هم شد . او دچار خود بزرگ بینی شده فبل از این به رای و روش خود زندگی میکرد اعم از رفت و آمد خرید و… ولی حالا فک میکند با رفتن به کلاس های ان ای خیلی پیشرفت کرده به گفته خودش در بحث های کلاسشان کاملا موفق است و تصور میکند این دانش حتما منجر به عمل هم مشود در صورتیکه اصلا اینطور نیست ودر عمل هیچ پیشرفتی ندارد و فقط با داشتن این اطلاعات خود رای تر و دچار اعتماد به نفس کاذب شده و همان عکس العمل های گذشته را در شرایط بحران نشان میدهد همانطور مانند گذشته عصبی زور گو و بددهن …ولی عقیده دارد که خوب گوش میکند فکر میکند وبعد تصمیم میگیرد و اصلا نمیتواند وقعیت را ببیند. هنوز توانایی بحث کردن در آرامش با من و دخترمان را ندارد و در کمتر از ده دقیقه صدایش را بلند کرده وبا داد و بیداد و توهین بحث را تبدیل به دعوا میکند .ولی باز وقتی میگوین مشکلمان را نتونستیم با صحبت حل کنیم و به بک نقطه مشترک برسیم عقیده دارد من و دخترمان حرف خودمان را میزنیم و او بهترین راه را رفته …نمیدانم چه کنم دوست ندارم دیگر به آن کلاسها برود چندین بار هم غیر مستقیم گفگو داشتیم و چند نفر هم گفته اند . این کلاس ها و دوستانش درصد بالایی از ذهنش را درگیر کرده دقیقا به این وضعیت اعتیاد پیدا کرده …

      پاسخ:

      اعتیاد در جهان وجود دارد و به ترتیب اولین وبیشترین و بدترین 1/ فکرکردن 2/ خوردن 3/ مواد مخدر . پس اینکه همسر شما پاک است این یک نکته اساسی است که شما را به بی راه می کشاند . نکته ی مهمی اینجا است این است که روند طبیعی زندگی مهم است و هرچه آن را به هم بزند آسیب دارد . شما باید با حضور در کنار متخصص به درمان بپر دازید. تحمل بزرگترین آسیب است . گذشت یک طرفه بسیار آسیب زا است. شاداب و سربلند باشید

      منبع

  • حساسیت‌های من باعث شده شوهرم سیگار بکشه
    • پرسش:
      خانمی هستم ۳۲ساله پنج ساله ازدواج کردم و یه دختر سه ساله دارم شوهرم ده سال پیش اعتیاد داشته و ترک کرده و فوق العاده مرد ایده ال شده و اصلا حتی سیگار هم.نمی کشید چند ماهی است بخاطر حساسیتهای من بخاطر دوست داشتنم یکم با هم اختلاف داریم و به طوری که حدود یک.ماه سیگار میکشه و همش بهم میگه دلیل این کار اعصاب خوردیهای است که تو برام درست کردی و من از این موضوع افسرده شدم طوری که اصلا حوصله هیچ کاری را ندارم و مدام  در ذهنم درگیر این موضوع هستم از یک طرف عذاب وجدان دارم که باعث این موضوع من شدم از طرفی هم دلم برای شوهرم خیلی میسوزه و خیلی ناراحتم که ده سال پاک پاک بوده الان باید سیگار بکشه تو را خدا من را راهنمایی کنم چطور شوهرم را از این کار منع کنم حتی باهاش صحبت هم کردم و اخلاقم را نسبت به قبل تغییر دادم تشکر
      پاسخ:

      اينكه همسر شما ده سال است كه پاك است بسي جاي خرسندي دارد. ولي به هر حال بايد بدانيم كه در زندگي شما هم مانند تمام زندگي هاي ديگر  مشكلات و اختلاف ها بوجود مي آيند و البته مهم نوع نگاه و تصميم ما در برابر اين مسائل است. با توجه به اين اطلاعات محدود ي كه دادين و اينكه ما نمي دانيم حساسيت هاي شما و اختلاف هايتان چه و چگونه هستند.بهتر است بپذيريم كه اگر همسرتان در پي اختلاف با شما به مصرف سيگار روي آورده و عقب گرد كرده بايد با نگاه مسئولانه اي به آن داشته باشد و نه اينكه با ايجاد احساس كناه در شما خود را محق جلوه دهد.

      با اين حال مراجعه به يك مشاور خانواده مجرب جهت راهنمايي شما در برخورد با مشكلات و اختلاف هاي زندگي تان و كار روي توانايي حل مسئله مي تواند آرامش را به زندگي شما بازگرداند.

      منبع
  • همسرم توی 7 سال زندگی مشترک دائم در حال ترک مواد مخدر بوده
    • پرسش:

      زنی هستم عاشق بچه بخاطر اعتیاد همسرم جرعت نمیکنم بچه دار شم.مرداد ما میشم ۳۱ ساله و دیگه دارنم پیر میشم اما از بچه خبری نیست.
       توی این ۷ سال زندگیم همش داره ترک میکنه .به طریق های مختلف که خودتون میدونید همه جا رفته .UROD .ترک تو خونه ایی( یابویی) -NA – کمپ  – کنگره ۶۰ _ متادون درمانی  – با یکسری قرص ریز و سفید که اسمشو نمیدو نم و … هر کدومشم چندین بار .
      این آقا همش در حال ترکه حالا بماند که من چها کردم .
      به گفته خودش از روی علاقه نمیره سمتش و خسته شده و دیگه بریده اما همش اینو میگه.مثلا الان که روی دوره ی متادن درمانیه .هر وقت خواست میخوره هر وقت خواست کم میکنه هر وقت خواست زیاد میکنه.و اگر هم جیره ایی که کلینیکبهش میده تموم بشه خیلی راحت از عطاری ها میخره.

      قبول دارم زمان مصرف متادن کمتر عصبانیه اما بالاخره اعتیاد داره.
      من دیگه راهی به ذهنم نمیرسه.اگر قرار باشه کلا همش همین باشه روالم پس بچه چی؟ من دیگه چیکار میتونم بکنم تا ترک کنه ؟

      پاسخ:

      درسته شما هفت از زندگی مشترکتون میگذره و هر زوجی دوست دارن بعداز گذشت چند سال از ازدواج صاحب فرزند بشن ولی اینو توجه داشته باش که صرف بچه دار شدن اونم با وجود هر شرایطی لزوما اقدام مناسبی نیست یعنی اینکه شما بهتره بین بد و بدتر گزینه بد رو انتخاب کنی، در حال حاضر گزینه بد برای زندگی شما تا زمان ترک اعتیاد کامل همسرت بچه دار نشدن هست چون اینجوری حداقل فقط شما هستی که فقط داری آسیب میبینی ولی بعد از بارداری و اومدن بچه اون طفل معصوم بیگناه هم در آسیبهای مشکلات موجود شریک خواهد شد پس لطفا به درمان قطعی و دائمی همسرت فکر کنید و متمرکز باشید.

      بهتره همسرت رو از اصلا تنها نگذاری و از طریق افرادی که بیشترین حرف شنوی رو ازشون داره مثل پدر و مادرش تشویق به ترک دائمی کنی البته این کار سخت هست چون افراد معتاد اراده خیلی ضعیف دارند ولی وجود شما و همراهی و دلجویی هات دلگرمی و کمک بیشتری بهش میکنی یاری گرفتن از کمک های خانوادگی مثل پدر و مادرش هم نیروی همراهی خوبی میتونه باشه

      برای همسر شما راهکار مفید دیگه انگيزه هست شما برای ترک دايم ایشون باید بتونی انگیزه قوی و همیشگی رو ایجاد کنی در هفت سالی که باهاش زندگی میکنی شناخت خوبی بهش پیدا کردی پس با روحیاتش آشنا هستی از عاملی که ميتونه ایجاد انگیزه قوی براش میکنه میشه استفاده مثبت کنی و با حمایت روحی و تاکید زیاد به بودن در كنارش بستر و محرکی مناسب برای ترک فراهم کنی که با توکل به خدا و همراهی شما بتونه این دوران رو به سلامت پشت سر بگذاره. امیدوارم در این راه مهم موفق و پیروز باشی.

      منبع

  • ازم خواسته عکسمو براش بفرستم تا چیزهایی از همسرم بهم بگه
    • پرسش:

      زنی هستم ۳۱ساله که ۶سال ازدواج کردم.همسرم اعتیاد داشت و من کلی بیچارگی و بدبختی کشیدم که توصیفش جاش نیست.اما الان عاشق همسرمم و حتی حاظر نیستم یک تار موشو با کسی عوض کنم .اخلاق بد کم نداره اما من دوسش دارم
      خواهر زادم بعد از ازدواجش با شوهرش  با ما در ارتباط بود و۴ تایی کلی جاها میرفتیم.که یک دفعه ایی قطع ارتباط کردند در حد تلفن هم نبود

      بعد از ۳سال الان شوهرش برای من پیام میده تو باید یکسری چیزها از شوهرت بدونی .که دلم برات میسوزه و تقدیرت خیلی بده.گناه داری و باید بفهمی داری باکی زندگی میکنی .
      حالا از من عکسمو خواست که بگه من الان تو چه شرایطی هستم .من هم یک عکس با مانتو مقنعه بیرونم براش فرستادم.( من به گناه نکردن مقیدم) همون عکس وایبرمو.بعد از کلی پیچوندن گفت یک عکس از الانت تو خونه بگیر بده تا بگم همسرت چشه و من چی میدونم که جایی که اون هست من نمیرم.هر چی میگم اینا چه ربطی به هم دارند؟میگه نمیشه الان بگم بفرستی خودت میفهمی .الان ۲ روزه من هی میگم نمیدم چون گناهه اما رضا نمیده.

      آخر سر گفت اون موقع که دارمم میگم میمیکس چهرت مهمه .گفتم اوکی میریم یه رستوران بهم بگو .بعد میگه نباید جای شلوغ باشه .

      اصلا نمیخوام همسرم بفهمه همچین چیزی هست. بدجوری شک کردم میشه بگین چیکار کنم ؟
      میگه اگه ندونی بعدا که بفهمی ،(ماه پشت ابر نمیمونه) بیچاره میشی ،.     الان بفهمی میتونی درستش کنی.

      پاسخ:

      دوست عزیز،دلایل و صحبتهای ایشان اصلا منطقی نیست و اینکه  چطور می خواهند حالت چهره شما را در ان زمان ببیند وقتی عکس را قبل از گفتن می فرستید و کلا چه اهمیتی در اصل موضوع دارد!!!
      اگر مساله و موضوعی باشد به هرحال متوجه می شوید و لی از این طریق اصلا به صلاحتان نیست.بعضی بازی ها پرخطر هستند،لطفا مراقب روان خود باشید.

      منبع

  • به همسرم در زمینه مصرف مواد مخدر شک دارم
    • پرسش:
      زنی 25 ساله هستم ، متاهلم و 3 ساله ازدواج کردم. شوهرم 27 سالشه و هر دو لیسانس داریم.من طی 8 ماه پیش، با فواصل زمانی مختلف  از توی جیب شوهرم 3 بار کیسه ی کوچکی که توش مواد مخدر شیشه بوده پیدا کردم. بار اول صحبت کردم و سعی کردم مشکل و با حرف زدن حل کنم ، بار دوم هم علاوه بر اینکه صحبت کردم  با کیت ، ازش تست اعتیاد شیشه  گرفتم که منفی بود. اما بار سوم دعوای شدیدی کردیم سر این ماجرا. مسئله اینجاست که من خیلی در باره ی علایم مصرف شیشه توی اینترنت تحقیق کردم و شوهرم هیچکدومشم نداره ! فقط میل جنسی بالا داره که همیشه همینطور بوده . از نظر خواب و خوراک که معمولیه ، سرکار می ره از 7 صبح تا 7 شب، توهم و اینام نداره ! ولی یکی دو تا دوست داره که فک می کنم اهل مصرف شیشه هستند. بار آخر بعد از دعوای شدیدمون، وقتی آروم شد خواهش کرد برای حفظ زندگیمون بهش اعتماد کنم و باورش کنم. منم همین کارو کردم چون واقعا نمی تونم به نتیجه قطعی برسم و واقعا تموم کردن و دلسرد شدن از یه زندگی به این راحتیام نیست. در ضمن باردارم هستم و به اعصاب  جنین توی شکمم هم فکر می کنم. می خوام از شما بپرسم که آیا همه معتادان به شیشه علایم مشابه دارند ؟ یعنی ممکنه یه نفر معتاد باشه ولی اصلا رفتار و ظاهرش نشون نده ؟ ممکنه شوهرم معتاد باشه ولی الان داره ترک می کنه و به همین دلیل می گه بهش اعتماد کنم تا خودشو جمع و جور کنه ؟ من چجوری می تونم مطمئن شم؟
      پاسخ:
      مسئله مهم در حال حاضر این هست که شواهد موجود همه نشان دهنده عدم وجود اعتیاد همسر شماست ولی شما باتوجه به بارداری و بودن در این شرایط خاص با حفظ آرامش خود و جنین در شکمتون فقط بر روی حدس و گمان اکتفا نکرده و خیلی دوستانه از ایشون بخواهید برای سلامتی خودش و حفظ زندگیتون و اثبات صداقت کلامش به شما به بررسی های لازم و تخصصی در این زمینه اقدام کنید و شما خانم محترم هم تا جاییکه میتونید از محیط متشنج و اضطراب زا و افکار مسموم و مزاحم دور باشید تا این دوران را به سلامت طی کنید شاد و سلامت باشید.
      منبع
  • همسرم کار درست و حسابی ندارد
    • پرسش:

      زنی 33 ساله هستم شوهرم 36 وپسری  4 ساله داریم، آیا ادامه زندگی با شوهری که علاوه  بر عصبی بودن و اعتیاد  درحال حاضر به قلیان، و عدم رضایتم از زندگی، ایشون کار درست  و حسابی هم ندارند  علی  رقم  پیشنهاد  های کاری نمیپذیرند، و بهانه می اورند و هر از گاهی با جعل و کلاهبرداری و دلالی پول در میآورند،آیا  زندگی من با این  اخلاقیاتی  که چند موردشون رو گفتم، ادامه اش امکان پذیره؟

      پاسخ:

      دوست عزیز زمانی که ایشان را به همسری انتخاب کردید و زمانی که تصمیم گرفتید او پدر فرزندتان باشد،دراوچه ویژگیهای مثبتی دیدید??روی ان ویژگیها متمرکز شوید .
      پیشنهاد می کنم یک لیست تهیه کنید و مزایا و معایب ادامه رابطه را لیست کنید و سپس با سبک و سنگین کردن این موارد،یک تصمیم نهایی بگیرید.اگر به تنهایی برایتان سخت است ،می توانید از یک مشاور خانواده کمک بگیرید.

      منبع

       

  • همسرم از نظر روحی منو آزار میده
    • پرسش:
      حدود دوازده سال پیش ازدواج کردم و حاصل آن دختری یازده ساله است . چند سال اول زندگی در کشمکش اعتیاد همسرم بودم و چند بار اقدام به جدایی کردم که نشد . به خاطر بچه و شرایط بدی که همسرم ایجاد کرده بود مجبور شدم از کارم دست بکشم . الان هفت ساله که ترک کرده و کار میکنه اما از نظر روحی منو مورد آزار قرار میده و مدام انتقاد میکنه انگار که من بهش خیانت کردم و خودشو بیگناه در این زندگی میدونه و خودخواه و مغروره . طوری که اعتماد به نفس منو هم داره از بین میبره . دو سال پیش طلاق گرفتم اما مجبور شدم دوباره باهاش زندگی کنم اما عقد نکردیم . اما الان دیگه به ستوه اومدم و افسردگی گرفتم و خیلی بی پناهم . چکا باید بکنم حتی چک ازش دارم بابت مهریه اما پولی بهم نمیده که بتونم زندگیمو جدا کنم . از طرف دیگه نمیخوام کار به آبرو ریزی و خانواده ها کشیده بشه . میخوام بدون اینکه کسی بدونه مستقل بشم . چکار باید بکنم ؟؟
      پاسخ:
      شرایط بسیار سختی را سپری کرده اید و شاید هرشخص دیگری در جای شما بود همین احساس شما را تجربه میکرد. برگه ای  بردارید واز مزایا ومعایب ماندن  در این زندگی وهمچنین مزایا ومعایب ترک این زندگی برای خود لیستی  بنویسید. برای مستقل شدن نیاز به بازشناسی وحتی پرورش توانمندیهای خود  دارید. منظور شما از آبروریزی چیست؟ تغییر وپرورش توانمندیها نیاز به کمک و آموزش دارد.پس بجای قربانی بودن نقش خود راعوض کنید وبدون نگرانی از افکار دیگران در مورد مسیر پیش رویتان اقدام کنید. موفق باشید.
      منبع
  • همسر برادرم به خاطر اعتیادش ترکش کرده
    • پرسش:
      برادری 30 ساله دارم که چندین سال است مشکل اعتیاد داره به خاطر همین موضوع زندگیش زیاد دووم نداشت و همسرش ازش جدا شد یه پسر 6 ساله داره که با ما (عمه.پدربزرگ.مادربزرگ) زندگی میکنه و از همون نوزادی با ما بزرگ شده و اصلن همسر برادرم هیچ حس مادرانه ای بهش نداشت و الان که بزرگ شده واقعن خیلی شیطونه و شلوغ میکنه و برادرم هم تنها زندگی میکنه و به خاطر اعتیادش نمیتونه از پسرش نگهداری کنه.پدرومادرم هم به دلیل سن زیادشون دیگه حوصله نگهداریشو ندارن.میخوایم به برادرم بگیم که مسئولیت نگهداری پسرشو عهده بگیره اما اول باید اعتیادش رو درمون کنه.به خاطر اعتیادش خیلی پرخاشگروعصبی شده و نمیشه باهاش رودررو صحبت کرد.میخوام بهش بگم واسه ترکش قدمی برداره و دکتر بره.یعنی براش نامه بنویسم.لطفا راهنماییم کنید
       پاسخ:

      به او یادآوری کنید که هیچکس نمی تواند به او کمک کند جز خودش،او نیاز به جرقه دارد و خودش آن را باید بزند،حس مردانگی و پدری در انگیزه دادن موثرند اینکه در قبال تربیت فرزندش موثر است که فردا روزی او را شرمنده نکند و اینکه گذشته مهم نیست،حال را از دست نده و فردا را بساز،به دلتان اعتماد کنید و آن چیزی که در دل است به زیبایی خودش بیان میشود.
      منبع
  • چه جوری می‌تونم به همسرم کمک کنم تا اعتیادشو کامل ترک کنه
    • پرسش:
      سال 88 ازدواج کردم با مردی که بسیار به هم علاقه مندیم بسیار خوش اخلاق و مودب بود.البته دو سال هم نامزدی داشتیم.اما یک سال بعد از ازدواج رفتار همسرم خیلی تغییر کرد و مدام با هم دعوا داشتیم.که سال 90 متوجه شدم شیشیه مصرف میکنه. اوایل خیلی باهاش حرف زدم اما فایده نداشت با دعوا هم فایده نداشت،2 بار اجباری کمپ رفت اما بعد چند ماه مصرفش رو شروع کرد.تا شهریور پارسال مصرفش زیاد بود اما از بهد شهریور مصرفش دو یا سه ماه یک بار شده اخلاق و رفتارش هم خیلی بهترشده.میشه راهنماییم کنید که چکار کنم که همین مصرف چند ماه یک بار هم از سرش بیفته.الان یک دختر 17 ماهه داریم که خیلی به بهتر شدن همسرم وجودش کمک کرده.
      پاسخ:
      علاوه بر وابستگی جسمی ،وابستگی روانی افراد را بعد از ترک به مصرف مجدد سوق می دهد.پس از نظر روانی باید بتوانند براین وابستگی فائق آیند.
      علت اولیه شروع مواد توسط همسرتان را پیدا کنید ،چه اضطراب و نگرانی باعث شد که به سمت چنین چیزی برود،محیط خانه را بدور از تنش و اضطراب حفظ کنید و در تقویت اعتمادبنفس و ارزشمندی او بکوشید،شرکت در جلسات گروه درمانی و انجمن هایی که در کمپ ها و یا مراکز دیگر تشکیل می شود بسیار عالی است و به او کمک می کند.
      منبع
  • همسرم همیشه تمام مشکلات و به گردن من می‌ندازه
    • پرسش:
      زنی 33ساله وشاغل هستم و 8ساله که ازدواج کردم و یه پسر3ساله دارم.ابتدای ازدواج شوهرم سیگارمیکشید و بهم قول داده بود که ترک کند اما بعداز گذشت دوسال از زندگیمان تازه از طرف برادرم که اعتیاد داشت و الان چند سالی هست که ترک کرده متوجه شدم که شوهرم به غیر از سیگار به شیشه هم اعتیاد دارد .من که سیگار کشیدن اونو از اطرافیان مخفی میکردم تصمیم به مخفی کردن اعتیادش هم گرفتم .از اونجایی که شاغل بودم و شوهرم زیاد دل به کار نمیداد تمام بار مشکلات مالی روی دوش من افتاده بود به اضافه  تغییر روحیه و رفتار شوهرم و ترک کار و سلیقه ای کار کردنش . خیلی کارها براش انجام دادم ماشین خریدم اقساط خونه رو تا به امروز دادم براش سرمایه جور کرد تا کار کنه اما بهتر که نشد بدتر هم شد .سطح توقعاتش از من و خونواده ام بالاتر رفت با فامیلم قطع رابطه کرد حتی خونه مامان و بابام هم تنها میرفتم. 2سال پیش پیش مشاور هم رفتیم اما اعتیادش رو کتمان می کرد و تمام مشکلات رو به گردن من و رفتارهای من و خونواده ام مینداخت خلاصه که نتیجه ای نگرفتیم . روی خودم زیاد کار کردم تا رفتارهایی رو که دوست نداره انجام ندم اما راضی نمیشه و بعد از بچه دار شدن هم مشکلات کاری و مالی  و نگهداری از بچه و خونه و … همه چی رو دوش من افتاده بود.
      خبلی از این وضعیت خسته شدم از اونجایی که خیلی دوستش دارم ونمیخوام زندگیمو از دست بدم متاسفانه دچار یه اشتباه بزرگ شدم و اون اینکه برای تخلیه خودم با خواستگار قبلیم تماس گرفتم و درد و دل کردم و و باهاش قرار گذاشتم و شوهرم متوجه این موضوع شد و کارمون به کلانتری و تعهد و در نهایت رضایت دادن شوهرم منجر شد .
      حالا که 7ماهه از اون موضوع گذشته و شوهرم هم به قول گفته خودش 1ماهه ترک کرده و حتی سیگار هم نمیکشه موضوع خیانت من به خودشو رو کرده و به برادم گفته و حالاهم هر روز سر یه سوال و جواب معمولی جلوی بچه ام داد و بیداد راه میندازه و منو کتک میزنه .
      توی حرفاش میگه اگه طلاق میخوای می دم ولی آزارت میدم و آبروت رو میریزم. اگه هم بخوای زندگی کنی باید تا آخر عمر هرچی کار میکنی پولشو به من بدی خونه رو که شراکتی خریدیم به نامم بزنی و حق هیچگونه بحث و حرف زدنی روی حرف منو نداری.
      حتی بابت گوشی و خرید وسیله برای خودمو همه چیزای دیگه داره محدودم میکنه.موندم که چکار کنم زندگی یا طلاق ؟؟؟؟
      پاسخ:

      بر اساس اصول آسیب شناسی 1/ چه کار کنیم آسیب به وجود نیاید.2/ اگر آسیب به وجود آمده چه جوری حل کنیم 3/ اگر حل شدنی نیست چه کار کنیم که زمینه آسیب جدید نشود.

      بر اساس تصمیم شما نه تنها آسیب را حل نکرده بلکه زمینه ی آسیبهای جدید شده است . اگر تصمیم وراه شما درست باشد شما را نسبت به گذشته در روند بهبودی قرار می دهد.

      در مسائل اساسی و مهم با عجله تصمیم نگیرید . با تحلیل بیشتر با حضور در کنار یک متخصص می توانید نتیجه خوبی دریافت کنید.

      ضمنا باید به این نکته توجه داشته باشید که مسئله ی به وجود آمده برای شخص خودتون به عنوان یک ابزار قدرت در دست همسر شما قرار گرفته که نوع عملکرد و نگاه شما به آن قدرت اضافه یا برعکس کم خواهد کرد و تصمیم ها و عملکرد های شما بسیار مهم است.

      منبع
  • اعتیاد و اخلاق بد همسرم خستم کرده
    • پرسش:
      با شوهر معتاد و بداخلاق چگونه رفتار کنم؟
       
       پاسخ:
      طبیعتا زندگی با چنین شرایطی می تواند سخت باشد. اما در صورتی که بتوانید نگرش خود را عوض کنید، شما می توانید شرایط زندگی تان را به شرایط بهتری تبدیل کنید. بدانید که از این پس، اینکه چگونه به زندگی تان ادامه دهید، مسئولیتش با خودتان است. پس خودتان باید برای زندگی تان تصمیم بگیرید. شما به عنوان یک انسان حق دارید خودتان برای سرنوشتتان تصمیم بگیرید. اما همانطور که می دانید دو راه بیشتر پیش رو ندارید: 1) می توانید تصمیم بگیرید که  از حداقل شادی های موجود در زندگیتان لذت ببرید و سعی کنید بیشتر شاد زندگی کنید و با کوچکترین اتفاقات خوشایند بخندید. یا 2) می توانید تصمیم بگیرید که فقط به کمبود های زندگی تان فکر کنید و به خاطر آنها لذت های دیگر زندگی را از خود دریغ کنید و هر روز بیشتر در این شرایط فرو روید.
      حال تصمیم با خودتان. کدام گزینه بهتر است؟ شما مانند هر فرد دیگری می توانید دلایل زیادی پیدا کنید که بخواهید گزینه دوم را انتخاب کنید. یعنی مدام به نداشته های خود فکر کنید، فکر کنید که همسر من بد دهن است، همسر من بداخلاق است، همسر من معتاد است و … پس من نمی توانم شاد زندگی کنم.
      اما به احتمال زیاد شما دلایل قابل توجهی می توانید برای خود پیدا کنید که بخواهید گزینه اول را انتخاب کنید. یعنی این حق را به خود بدهید که بخواهید شادتر از قبل زندگی کنید. دلایلی از جمله اینکه من جوان هستم، من زیبا هستم، من سالم هستم، من چیزی کمتر از دیگران ندارم، من خودم را دوست دارم، و … پس با آنکه من مشکلاتی در زندگی ام دارم (همانطور که هر کسی به نوبه خودش مشکلاتی در زندگی اش دارد) من هم می توانم زندگی شادی داشته باشم.
      حال تلاش کنید که خودتان را تغییر دهید. کمترین مزیت این روش این است که شما آرامش بیشتری را تجربه خواهید کرد. در این صورت شاید علاوه بر آن، همسرتان هم با دیدن تغییر شما تصمیم به اصلاح خود بگیرید.
      پس سعی کنید همسرتان را با آرامش و مهربانی ترغیب کنید که به یکی از مراکز معتبر ترک اعتیاد مراجعه کند، انشاءالله اگر او بتواند اعتیاد خود را کنار بگذارد شاید در رفتار و کردارش تغییرات خوبی ایجاد شود. برای رفتن نزد مشاور نیز حتما لازم نیست همسرتان همراه شما بیاید، یک مشاور خوب می تواند به شما کمک کند که در لحظات تنش آور سریعتر به آرامش برسید.
      درست است خداوند منان چیزهایی را از شما گرفته است، اما مطمئنا چیزهای دیگری به شما داده است که شاید آرزوی خیلی ها باشد. گاهی سختی های زندگی پلی است برای اینکه فرد به کمال برسد و بیشتر به خدا نزدیک شود. پس ارتباطتان را با خدا قطع نکنید، از او کمک بخواهید، قدر داشته هایتان را بدانید.
      دوست عزیز، اما برای اینکه بتوانید بر مشکلات زندگی تان غلبه کنید و تاثیر آنها را کمتر کنید روش های زیادی وجود دارد. مثلا از یک طرف سعی کنید نفس عمیق را فراموش نکنید و فعالیت هایی که بیشتر باعث آرامشتان می شود را انجام دهید. آیا نقاشی کردن را دوست دارید؟ آیا کتاب خواندن را دوست دارید؟ آیا آشپزی کردن یا انجام کارهای هنری را دوست دارید؟ آیا دوست دارید با دوستان بیشتری رفت و آمد کنید؟ به استخر و شنا بروید؟ برای خود آواز بخوانید؟ قرآن بخوانید؟ فیلم های خنده دار ببینید؟ و … سعی کنید هر یک از این فعالیت هایی که به آرامش بیشتر شما کمک می کند را انجام دهید.
      از طرف دیگر سعی کنید ناراحتی های خود را تخلیه کنید. یک روش جالب برای تخلیه هیجانی این است که در یک کاغذ احساساتتان را بنویسید. برای نوشتن احساساتتان بهتر است با هر دو دستتان بنویسید، به صورتی که انگار هر دو دستتان دارند مانند دو نفر با هم حرف می زنند و نظرات متفاوتی هم دارند و مدام همدیگر را سرزنش می کنند تا اینکه بالاخره هر دو دستتان به یک نتیجه می رسند و حرف هم را قبول می کنند.
      بنابراین با دستی که کارهایتان را کمتر با آن انجام می دهید (یعنی با دست چپتان اگر دست راستی هستید) از احساسات درونتان بنویسید، همانند کودکی که می خواهد صمیمانه با کسی درد دل کند. مثلا شاید بخواهد بنویسد “من خیلی ناراحتم، می خواهم گریه کنم، دلم برای خودم می سوزد، فلان چیز مرا ناراحت کرده است، دوست دارم الان فلان کار را انجام دهم، دوست دارم الان بازی کنم و شاد باشم و ..”.
      و با دستی که معمولا بیشتر کارهایتان را با آن انجام می دهید (یعنی با دست راستتان اگر دست راستی هستید) هر فکری که در برابر نوشته های آن دست دیگرتان به ذهنتان می آید را بنویسید، همانند والدی که مدام کودکش را سرزنش می کند و از او ایراد می گیرد و نمی گذارد نیازهای کودکانه اش را براورده کند و انتظارهای سخت گیرانه ای دارد. مثلا ممکن است بخواهد بنویسد که “زشت است گریه نکن، گریه کردن فایده ای ندارد، نه تو نباید شادی کنی، تو آنقدر مشکلات داری که فقط باید به آنها فکر کنی و …”
      تا اینکه بالاخره آن کودک موفق می شود و والد را مجاب می کند که بگذارد او هم احساساتش را بروز دهد و برایش راه حل های شاد و کودکانه پیدا کند.
      منبع
  • چند وقتی می‌شه که متوجه شدم همسرم سیگاریه چه کنم؟
    • پرسش:
      دختری 23 ساله هستم مدتیه که متوجه شدم نامزدم به سیگار  اعتیاد پیدا کرده قبلا به مدت 8 سال سیگار میکشید ولی 1 سالی میشد که کنار گذاشته بود و الان دوباره شروع کرده من از این موضوع خیلی نگرانم و بیشتر نگران این قضیم که نکنه اعتیاد به سیگار به چیز دیگه ای مثل تریاک یا … منجر بشه از اینکه راجع به این موضوع زیاد باهاش حرف بزنم میترسم چون می ترسم حساسیتم باعث بشه از من پنهان کنه خیلی خیلی دوستش دارم و میخوام باهاش بمونم

      پدرشون هم سیگاری هست و مسئله سیگار براشون عادیه، سایه سیگار روی سر رابطمون سنگینی میکنه و ازش میترسم راهنماییم کنین چون آرامشو ازم گرفته

       
       
      پاسخ:

      آیا زمان آشنایی و خواستگاری می دانستید ایشان سیگاری بودند یا بعد از عقد متوجه شدید?
      چقدر از سیگاری بودن همسرتان بیزارید?
      بررسی کنید چه اضطراب و واقعه ایی در یک سال گذشته باعث رو آوردن ایشان به سیگار شده،مثلا استرس و نگرانی های تهیه ملزومات ازدواج یا عروسی بوده یا اتفاقی افتاده

      در نهایت به نظر بنده اگر سیگاری بودن همسرتان جزء خط قرمزهای شماست و همسر سیگاری را نمی پذیرید باید به صورت جدی این مسئله را با او مطرح کنید و از او بخواهید که آن را ترک کند و شرط ادامه و پذیرش شما ترک سیگار ایشان باشد.

      منبع
  • اعتیاد همسرم خستم کرده…
    • پرسش:
      خانمی هستم 35 ساله ده ساله ازدواج کردم و یک فرزند دارم شوهرم اعتیاد دارد ما سر همه چیز مشکل داریم میگه فقط حرف من درسته بدهکاری زیاد داره الان هم سر همین مسئله دعوامون شده و من برای چندمین بار قهر کردم نمیدونم چکار کنم؟

       

      پاسخ:
      اعتیاد یک مسئله بسیار پیچیده را به دنبال خود دارد و آنکه مسئولیت شما در مورد خودتون مهم تر است یا مسئولیت در مورد فرد که دچار اعتیاد شده است.مسئله ی مهم اینکه شما چند بار قهر کرده اید و برای حل این مسئله نیاز به جلسات روانشناختی برای جلوگیری از رساندن آسیب به خود می باشید.

      منبع
  • محبت فرد دیگری را جایگزین محبت همسرم کرده‌ام چه کنم ؟
    • پرسش:

      خانمی هستم که ۱۲ساله ازدواج کردم. بخاطر نداشتن خانواده سالم و شرایط سختی که داشتم ،به خاطر فرار از خانوادم تن به ازدواجی دادم ک اصلا دوست نداشتم. من با کسی ازدواج کردم که اعتیاد داشت.  به همین خاطر و نیز دخالتهای خانوادش، از همان ابتدا با مشکلات خیلی جدی مواجه میشدم ومن چون به دلایلی تن به این ازدواج داده بودم سعی میکردم صبر کنم و زندگی کنم.  طوری رفتار میکردم ک انگار بهترین زندگیو داشتم. اما به مرور که زندگی ما میگذشت، همسرم ب خاطر اعتیادش مدام من و کتک میزد . واقعا زیر بار مشکلات له شده بودم .
      حال بعد ۱۲ سال فقط  کمی از لحاظ مالی بهتر شدیم اما اعتیا د همسرم بیشتر شده و من از لحاظ روحی و جنسی و … واقعا احساس کمبود دارم . جالب این که اصلا هم سعی ندارد  قدمی برای بهبودیش بردارد. در طی این مدت بخاطر عدم محبت ونیاز شخصیم و احساس تنهابودنم با کسی اشنا شده ام… اما با وجود اینا ته دلم ناراحته و احساس پستی می کنم . دوست ندارم با ابروی خودم بازی کنم .  لطفا بگید که تکلیف من تو این زندگی چیه؟ من باید چیکار کنم ؟

      پاسخ:

      بسیار متأسفیم که برخلاف میل و خواسته باطنی تن به یک ازدواج ناخواسته دادید . ولی بهتر بود از همان اول نسبت به این احساس بی میلی که حتما دلیل منطقی هم داشته بی خیال و بی اهمیت نبودید و با رایزنی و مشورت و واسطه های مختلف و حتی یک درگیری و  به قول معروف اوقات تلخی یکی دو ماهه سعی می کردید  در هر شرایطی وارد این زندگی نمی شدید ولی به هر حال گذشته ها گذشته و شما وارد یک زندگی شده اید و ۱۲سال زندگی کرده اید. قطعا در زندگی شما ضربه هایی از بیرون و از درون به شما وارد شده است و شما چون به فکر ضربه گیرها و منابع آرمش نبوده اید و در این مشکلات و ضربه ها غرق می شدید و دچار درماندگی آموخته شده می شدید. قطعا اگر در این مدت که ناچار بودید زندگی کنید به فکر به قول معروف راه در رو از مشکلات بودید و سعی می کردید از ظرفیت های مثبتی که در زندگی هست استفاده می کردید به این وضعیت کنونی نمی رسیدید .
      البته هیچ وقت برای تغییر زندگی نزدیک شدن به یک وضعیت پذیرش و کنار آمدن با مشکلات دیر نیست قطعا جنگیدن و یا فرار کردن از مشکلات مشکلات را چندین برابر بزرگتر و بیشتر می کند و تنها راه فقط و فقط پذیرش مشکلات آن هم با جان و دل و این پذیرش با درون ریزی مشکلات و یا بی خیال بودن بسیار متفاوت است ما باید یاد بگیریم در کنار برخورد و مواجه شدن فعال و منطقی از تأثیرات هیجانی و احساسی و فکری مشکلات خود را مراقبت کنیم و یاد بگیریم مشکلات زندگی را به یک مسأله طبیعی زندگی دنیایی تبدیل کنیم و با آزمایش کردن راه های مختلف آن را حل کنیم و بعضی از وقت ها درمان یعنی پذیرش . شما به هر حال سعی کنید از نظر مالی و اقتصادی خودتان را تقویت کنید و تا می توانید به جای جنگیدن با اعتیاد همسر امتیازات مالی بگیرید اما به هر حال شما صرف نظر از اشکال شرعی رابطه با جنس مخالف و لزوم پرهیز از خیانت از نظر شخصیتی و روانی این لذت نامشروع موقت به یک افسردگی ، عذاب و جدان و ناپاک دانستن خودتان که دراز مدت است تبدیل می شود و اگر شما بدترین آدم روی کره زمین هم بودید قطعا به همسرتا حق نمی دادید که با یک فرد  دیگری ارتباط نامشروع داشته باشد و در نهایت نهایت اگر وضعیت شما با جلسات مشاوره حل نشد، باید ایشان ابتدا تعهد و قرار و امانت داری را با شما فسخ می کرد و وقتی که از قول و قرار داد شما خارج می شد به ایشان حق می دادید که جایگزین انتخاب کند.
      متأسفانه شما در حال حاضر این تعهد و قرار داد را رعایت نکرده اید و این رابطه نامشروع شما هیچ ته و نتیجه ای ندارد  پس بهتر است آن روی سکه یعنی نقاط منفی و آسیب ها و آینده بسیار تاریکی که این گونه روابط دارد را هم نگاه کنید اگر همسر شما به یک مواد اعتیاد دارد شما هم به یک انسان وابسته و معتاد شده اید که شاید شروع آن به خاطر بی محبتی های همسرتان بوده است ولی ادامه شما باعث افزایش این رابطه شده است . اگر نیاز به محبت و علاقه مندی در هر انسانی وجود دارد ولی روش برآورده شدن آن حتما باید از مسیر بی خطر و سالم باشد. در هر صورت اگر همسرتان مسؤولیت پذیری و رسیدگی کمی دارد می توانید از ایشان جدا شوید و یک زندگی سالم ، مطمئن و با ضمانت برای خودتان درست کنید .

       

      منبع

  • دو سال است متوجه شدم همسرم معتاد است
    • پرسش:
      من حدود 3 سال ازدواج کرده ام.همسرم از ابتدا مخالف کار کردن من بود.حدود دوسال است متوجه شدم شیشه مصرف می کند.فحاشی می کند ولی من بخاطر فرزندم تحمل می کنم اما دیگر نمی توانم تحمل کنم.

      پاسخ:

      1.اعتیاد به مواد مخدر در واقع یک نوع وابستگی روانی است. فرد وابسته به مواد مخدر در واقع فرد معتادی است که هر از گاهی برای به حد طبیعی رساندن سطح عملکرد خود، نیازمند مصرف مواد مخدر است. بهتر است بدانید که صرف ناراحتی و به هم ریختگی روحی و روانی شما و کم حوصلگی و کم طاقتی و احیاناً تندی و خشونت در برابر این واقعه، مسئله حل نمی شود، بلکه خود می تواند نقطه شروع نزاع و کدورت و شروع بحران و تشدید اعتیاد شوهرتان گردد. 2.در ابتدا لازم است بدانید که از دیدگاه روانشناسی و پزشکی، فرد معتاد یک بیمار است و بیماری وی مانند سایر بیماری ها نیاز به درمان و مراقبت های ویژه دارد. بهترین گام برای درمان اعتیاد شوهرتان و بهترین راه ترک اعتیاد او، ایجاد انگیزه است، یعنی این که کاری کنید که او خود به این نتیجه برسد که مصرف مواد افیونی و مخدر، به ضرر خود، اطرافیان، خانواده و جامعه است. تا این شناخت در او به درستی شکل نگیرید، انگیزه لازم برای ترک در او به وجود نمی آید و طبیعتاً او گامی در این خصوص بر نخواهد داشت و تلاش های شما نیز ناکام و بی ثمر می ماند. 3.دومین گام برای درمان اعتیاد شوهرتان، ریشه‌یابی علل و دلایل گرایش به اعتیاد ایشان است، تمام کوشش خود را بر این امر متمرکز کنید و علل اعتیاد شوهرتان را پیدا کنید و در قدم بعدی در صدد ریشه کن کردن آن بر بیایید. 4.گام بعدی ایجاد بستری مناسب در خانواده برای درمان اعتیاد و ترک اعتیاد شوهرتان است، شما به عنوان همسر و خانواده او نقش اساسی در برابر این امر دارید، خانواده با ایجاد انگیزه، ریشه‌یابی علل گرایش به اعتیاد، مشاوره دادن به فرد معتاد و همچنین کمک گرفتن از روانشناسان مجرب برای ترک دادن معتاد، اثربخشی بیشتر خواهد داشت. 5.سعی کنید در درجه اول اعتیاد شوهرتان را بپذیرید و او را به چشم بیمار بنگرید و کاری کنید که او بداند که دلسوز و خیر خواه او هستید. از پرخاشگری کلامی و رفتاری و وسیله ای در برابر اعتیاد شوهرتان استفاده نکنید. او را مورد توهین و ناسزا قرار ندهید. این می تواند به روابط شما و پذیرش بیماری او خدشه وارد کند و او را به مقاومت در برابر شما وادار نماید. به وی بفهمانید صرفاً با اعتیاد او و رفتارش مشکل دارید و نه با شخص وی. به او نشان دهید که به عنوان شوهر هنوز برای وی ارزش و احترام قایل هستید؛ هر چند که با رفتار اعتیاد او مشکل دارید. در برابر هر گامی که در جهت درمان و ترک اعتیاد خود بر می دارد او را تشویق و ترغیب کنید. 6.انجام مراحل گفته شده و رسیدن به این مرحله که شوهرتان به بیماری و رفتار نابهنجار خود آگاهی پیدا کن بسیار مهم است. برای ترک و درمان قطعی اعتیاد او باید فرایندهای علمی درمان را طی کنید، در این خصوص می توانید با مشاوران متخصص در این زمینه مشورت کنید و راهکارهای لازم درمان و ترک اعتیاد را دریافت کنید. 7.در زمینه سایر مشکلاتتان با همسرتان می توانید به یک روانشناس و مشاور خانواده مراجعه نمایید.

      منبع

  • پس از ازدواجم متوجه شدم همسرم معتاد است
    • پرسش:
      من 6 سال هست ازدواج کردم مدت کوتاهی بعد از ازدواجم متوجه شدم همسرم تریاک میکشه اما اون خیلی سرسختانه انکار میکرد و همیشه از من فراری بود چون میترسید مچشو بگیرم و چون احساس میکردم خیلی از هم دور شدیم و اینطوری ممکنه اون به راههای دیگه ای هم کشیده بشه باهاش دوستانه صحبت کردم و بهش گفتم که از جریان خبر دارم و با من راحت باشه الان یکساله که با من طبیعی کرده و تو خونه تریاک میکشه اوایل مصرفش کم بود و از من خجالت میکشید و میگفت نیا تو اتاق اما الان کاملا طبیعی شده و تقریبا تمام وقتی که تو خونه هست رو واسه خودش میگذرونه و من دیگه طاقتم تموم شده و دیگه نمیدونم باید چکار کنم و باهاش چطور رفتار کنم که منجر به بهبودش بشه.در ضمن من خیلی دوستش دارم
      پاسخ:

      دوست عزیز چند نکته را به شما گوشزد می کنم اولین مورد این است که بهترین راه ترک اعتیاد ایجاد انگیزه است و بهترین انگیزه را کسانی می توانند ایجاد کنند که نزد بیمار مبتلا به مواد محبوب ترند. اگر خانواده فضای عاطفی تؤام با صداقت و قاطعیت ایجاد کند، انگیزه ی زیادی را در فرد بیمار برای ترک به وجود می آورد. تهدیدات شدید و غیر واقع بینانه در اولین برخورد با مصرف مواد همسر، معمولاً اثر منفی داشته و وضعیت را وخیم تر می کند. بهتر است ابتدا احساس توانایی غلبه بر مواد را در او تقویت کرده و به آینده امیدوارش کنید. به این ترتیب فرد مصرف کننده (شوهرتان) می فهمد که تنها نیست کسب این همه مزایا، از لذت آنی ناشی از استعمال مواد به مراتب ارزشمندتر است. لذا وقتی ترک با ایجاد انگیزه از سوی خانواده باشد، در پیشرفت بهبودی مؤثر است و امید به آینده و موفقیت بیشتر می گردد. بنابراین از نقش خود غافل نشوید. نکته دیگر پیرامون پیشگیری از عود است. شما باید بدانید که در طول بهبودی خصوصاً ماه های اول دوران ترک، تمایل شدید و وسوسه برای مصرف مواد شایع است. دفعات و شدت این وسوسه در هر شخصی متفاوت است. بسیار مهمه که متوجه عوامل بوجود آورنده ی تمایل و وسوسه و علایم جسمی، روانی و موقعیتی آن بوده و برنامه ای برای مقابله با آن در دست داشته باشید. در همین خصوص مطالعه کتاب در یک قدمی صبح (با همسر معتادم چه کنم؟) را به شما توصیه می کنم. پس سعی کنید یکبار دیگر به ایشان کمک کنید، اگر موفق نشدید طلاق می تواند یکی از راه حل ها برای شما باشد، اما قبل از آن باز هم با یک مشاور به صورت حضوری صحبت کنید تا به شما در گرفتن تصمیم درست کمک کند.

      منبع

InstagramTelegrammaghalat