پرسش:
یک سال هست که با همسرم عقد کردیم و دو ماه پیش زندگی مشترک را شروع نمودیم.
همسرم فردی بسیار مذهبی و متدین است و محاسن اخلاقی فوقالعادهای دارد اما مسئلهای که من را بسیار ناراحت کرده، توجه او به خانمهای دیگر است. هنگامی که در خیابان راه میرویم مدام به افراد نگاه میکند. حتی وقتی باهم در حال حرف زدن هستیم نگاه او به دیگران و به خصوص خانم هاست؛ با وجود اینکه رابطه گرمی داریم و من نیز چهره زیبایی دارم. با این وجود مانع حواس پرتی او و نفهمیدن حرفهای من نمیشود.
به طور مثال هیچگاه در رستوران مانند اغلب آقایان با هیجان به چهره من نگاه نمیکند و مانند یک زوج قهر مینشینیم و او اطراف را بررسی میکند. حتی وقتی باهم حرف میزنیم و من تمام سعیم را برای پیش آوردن مباحث جذاب و خنده دار میکنم باز هم توجهی به من نمیکند.
بار اول که این موضوع را فهمیدم چند شبانه روز گریه کردم و با عصبانیت موضوع را به او گفتم. او فقط عصبانی شد و به من گفت که اشتباه میکنم و نگاههای او کاملا بی منظور است و به همه جا مینگرد؛ نه فقط خانم ها. چندبار سر این موضوع دعوا کردیم؛ کمی بهتر شد و من سعی کردم دیگر به او خرده نگیرم و بفهمانم که چقدر اعتمادم به او زیاد است. اما هنوز هم نگاههای خیره اش در خیابان مرا به شدت آزار میدهد. همیشه اشکهای پنهانی میریزم.
تنها نکاتی که مرا کمی آرام میکند این است که هیچگاه به خواست او به خیابان و مکانهای شلوغ نرفتیم و تمایلی به این کار ندارد و اینکه ذاتا روحیه بشدت کنجکاوی دارد. اما من هرچقدر سعی میکنم، نمیتوانم با این موضوع کنار بیایم و با وجود همه تلاش او برای زندگی مشترکمان، احساس میکنم هیچ علاقه ای به من ندارد.
خواهش میکنم مرا راهنمایی بفرمایید. باسپاس
پاسخ:
هر کس ممکن است در کنار خوبیهایی که دارد، صفات اخلاقی نامناسبی هم داشته باشد و کم پیدا میشوند افرادی که از هر جهت خوب باشند. یکی ممکن است چشم چران باشد، یکی اهل دروغ، یکی غیبت میکند، یکی نان حرام میخورد یا…
لذا اولین نکته ای که شما باید به آن توجه داشته باشی این است که این اخلاق بد همسر شما، در کنار خوبیهای او خیلی ناچیز است و نباید نگاه مثبت شما به ایشان تغییر کند.
از طرفی با توجه به اینکه میگویی خودش تمایلی به رفتن به مکانهای شلوغ ندارد، میشود تا حدودی فهمید که آدم هرزه ای نیست و احتمالا نگاه به اطراف و خانمها برای او یک جور عادت شده؛ چون از خصوصیات نگاه به نامحرم این است که بعد از مدتی برای فرد عادت میشود و دیگر نمیتواند ترکش کند و از حالت خودآگاه به ناخودآگاه تبدیل میشود. لذا این مسئله ربطی به علاقش به شما ندارد و نمیشود گفت چون به زنهای دیگر نگاه میکند یعنی اینکه شما برای او جذاب نیستی. بله؛ اگر این اخلاق ادامه پیدا کند، ممکن است در آینده، شما را با بقیه مقایسه کند و اگر شما را از لحاظ زیبایی ضعیفتر ببیند، شاید مقداری نسبت به شما سرد شود.
با این حال شما دو کار میتوانی انجام بدهی: اول اینکه همسرت را همینطوری که هست بپذیری و قبول کنی که چنین اخلاقی دارد؛ منتها برای خنثی کردن اثرات منفی آن روی زندگیتان، باید تلاش بیشتری بکنی. برای این کار نباید این مسئله را به هیچ وجه داخل در رفتار زناشوییتان بکنی و دائما به خاطر این موضوع بحث و جدال راه بندازی و…؛ چون این کار باعث میشود همسر شما از شما دور شود و زمینههای رفتن به سمت دیگران برای او فراهم شود. بلکه برعکس؛ شما باید خیلی بیشتر از قبل به خودت برسی تا هر چه همسرت بخواهد تو را با بقیه زنها مقایسه کند باز هم به این نتیجه برسد که همسر من از همه زیباتر است. از لحاظ جنسی هم باید آنقدر تحویلش بگیری که حتی فکر رابطه با فرد دیگر به ذهن او خطور نکند.
کار دیگری که میتوانی انجام بدهی این است که سعی کنی به مرور همسرت را متوجه اشتباهش بکنی؛ آن هم نه به طور مستقیم. مثلا شما میتوانی در مورد چشم چرانی و عواقب او کتابی تهیه کنی و آن را در معرض دیدش قرار بدهی تا بخواند. یا میتوانی روایاتی را از کتب دینی استخراج کنی که به مذمت چشم چرانی پرداختهاند؛ مثلا:
پيامبر اكرم (صلىللهعليهوآلهوسلم) میفرمايد:
كسى كه چشمانش را از نگاه به نامحرم پر سازد، خداوند روز قيامت چشمان وى را از ميخهاى آتشين پر میكند و پر از آتش میسازد، تا بين مردم حكم كند. سپس امر میشود كه به سوى آتش درآيد.
یا در جای دیگر میفرمایند:
كسى كه چشمانش را از حرام پركند، خداى – عزوجل – روز قيامت چشمانش را از آتش پر مىكند، مگر اين كه (آن شخص) توبه كرده و بازگردد.
حضرت على (عليهالسلام) میفرمايد:
نگاه شهوتانگيز، تيرى از تيرهاى مسموم شيطان است. هركس او را فقط به خاطر خدا – و نه جز آن مثل ترس از آبروريزى – ترك كند، خداوند تبارك و تعالى به دنبال اين چشم پوشى، ايمانى به او میبخشد كه طعمش را در دلش احساس میكند.
تهیه نوارهای سخنرانی در این باب یا مقالات اینترنی و… هم میتواند در نهی از منکر شما نسبت به همسرت کمک کند.
اما در مورد اینکه میگویید احساس میکنید هیچ علاقه ای به شما ندارد باید بگویم دو علت میتواند داشته باشد:
یکی اینکه ایشان با اینکه به شما علاقه دارد، اما چگونگی ابراز علاقه به شما را بلد نیست و فکر میکند همین که برای شما و بهتر کردن زندگی تلاش میکند، دارد علاقه اش را به شما نشان میدهد و از طرفی شما هم از این طریق متوجه علاقه ایشان به خودت نمیشوی و فکر میکنی چون آن طور که خود شما میخواهی به شما توجه نمیکند و پای صحبت های شما نمینشیند و …، پس به شما علاقه ندارد. در این صورت میبینید که چیزی جز سوء تفاهم نیست.
اما برای اینکه ایشان بفهمد که شما به چه چیزهایی علاقه داری و از چه چیزهایی لذت میبری، میتوانی با او در این باره صحبت کنی؛ مثلا میتوانی در قالب یک نامه آنطور که دوست داری همسرت با تو برخورد کند را بنویسی و به او بدهی. البته در ابتدای نامه حتما باید کارهایی که برایت انجام میدهد را یادآوری کنی و بگویی که من میدانم همه این کارها را برای من انجام میدهی و مرا خیلی دوست داری، ولی این را هم دوست دارم که وقتی مثلا با تو صحبت میکنم تمام توجهت به من باشد و…
خواندن کتابهایی که به تفاوت زن و مرد میپردازد نیز هم به شما و هم به همسرتان کمک میکند که بهتر همدیگر را بشناسید؛ مانند کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی.
علت دوم این احساس شما، ممکن است به خاطر این باشد که رابطه عاطفی بین شما دچار اختلالاتی شده و واقعا همسر شما کمبودی را احساس میکند و در نتیجه باعث شده نسبت به شما مقداری سرد شده باشد. در این صورت باید علت این مسئله را پیدا کنی. غالبا این موضوع به رابطه بر میگردد. لذا اگر میخواهی علاقه ایشان به شما تشدید شود، جدای از اینکه باید به دوست داشتنی های او احترام بگذاری و در حد توان به آن عمل کنی، از لحاظ جنسی باید ایشان را خیلی بیشتر تحویل بگیری و سعی کنی از این ابزار به نحو احسن برای جلب عشق و علاقه ایشان به خودت استفاده کنی.
منبع