پرسش:

بنده شغلم دولتی هست واز همه لحاظ تامین هستم حقیقتش یه دخترخانومی هست که بهش علاقه پیدا کردم ینی همونی هست که از خدا خواستم وتمام مشخصات وفاکتورهای منو داره اما وجود یه خواهر بزرگتر که جلو این خانوم قرار داره یکم کار رو مشکل کرده  وخود دختر میگه که اول باید خواهر بزرگترم ازدواج کنه بعد من به نظرتون بنده چکار کنم صبر کنم یانه

پاسخ:

اگه خواهرش در شرف ازدواج باشه یعنی در حال حاضر چند تا خواستگار داره و قراره یکی از اونا رو به زودی قبول کنن، میشه این مدت رو صبر کرد و بعد اقدام کنین اما اگه چنین شرایطی وجود نداره شما دو راه داری:

1- یا اینکه کلا بیخیال ایشون بشی چون با این شرط شاید مجبور بشی مدت ها صبر کنی و در اخر هم به هر دلیلی مثل مخالفت خونواده خودت یا خونواده اون نتونی بهش برسی که در این صورت هم وقتت تلف شده و هم اینکه دلت گرفتار شده.

2- همین الان رسما از طریق خونوادت اقدام کنی و تکلیف خودت رو مشخص کنی. ممکنه نظر خونوادش اینی که ایشون میگه نباشه و وقتی شما و شرایط شما رو ببینن حاضر بشن قبل از دختر بزرگتر، دختر کوچیکتر رو شوهر بدن. بعلاوه میتونی به طرف بگی ازدواج شما مانعی برای ازدواج خواهر بزرگترتون نیست بلکه شاید با این کار، شرایطی فراهم شد که اون هم ازدواج کنه. البته این حرف در شرایطیه که خواهر به دلیل نداشتن خواستگار تا الان ازدواج نکرده. حتی اگه علت ازدواج نکردنش نداشتن خواستگار هم نباشه باز هم اقدام رسمی شما میتونه مفید باشه چون وقتی خونوادش ببینن دختر کوچیکتر هم خواستگار داره دیگه خواستگارهای دختر بزرگ رو الکی رد نمیکنن و سعی میکنن هر چه زودتر یکی رو انتخاب کنن تا راه برای ازدواج دومی باز بشه.

منبع

پرسش:

دختری هستم 27 ساله پسر عموی بنده به خواستگاریم آمدند و آزمایش زنتیک هم دادیم مشکلی نداشت. اما من دو تا خواهر بزرگتر از خودم دارم که مجردند و خیلی هم روحیه حساسی دارند.حقیقتاً ته دلم به این ازدواج راضی نیست اما ایشان ظاهراً توی این چندسال نشان دادند که واقعاً مرا دوست دارند. استخاره هم کردم خوب آمد اما ته دلم راضی نیست نمیدانم بخاطر وجود خواهرهایم هست یا کلاً ایشان را نمی خواهم.

پاسخ:

به نظرم مشکل اصلی شما خواهرهای مجردت می باشد و از آنجایی که احساس می کنی آنها ناراحت می شوند نسبت به ازدواج تمایل نداری. اما شما باید بدانید که این فکر درست نیست.
چون اولا اینکه عرفا اول باید دختر بزرگتر ازدواج کند بعد دخترهای کوچکتر،این عرف غلط می باشد چون ممکن است بعدا برای دختر کوچک تر خواستگار مناسب نیاید و شانس ازدواج را از دست بدهد. ضمن اینکه حتی  اگر این عرف را هم بپذیریم، در جایی قابل قبول است که دختر کوچک تر واقعا کوچک باشد نه سن بالا، در حالی که شما سن تان بالاست و احتمال اینکه بعدا مورد بهتری سراغ تان نیاید زیاد می باشد.
ثانیا:شما فکر می کنید با ازدواج تان خواهرهای شما آسیب می بینند. درحالی که این احتمال در صورت عدم ازدواج هم هست به این شکل که وقتی خواهرهایت ببینند شما به خاطر آنها ازدواج نکردید و دارید زجر می کشید. دچار عذاب وجدان می شوند و خود را ملامت می کنند و در نهایت دچار مشکلات می شوند.
ثالثا:اگر شما ازدواج کنید شاید بعد از مدتی خواهرهایت هم به برکت ازدواج شما ازدواج کردند.
اما برای اینکه خواهرهایت از ازدواج شما ناراحت نشوند باید با آنها رفتار مناسب و احترام آمیزی داشته باشید و طوری برخورد نکنید که فکر کنند برایشان احترام و ارزش قائل نیستید و حتی می توانی به طور منطقی با آنها صحبت کنی و بگویی که اگر ازدواج نکنی ممکن است شانس ازدواج مناسب در آینده نداشته باشید.

منبع